trituration


معنی: سایش، خردسازی، پودر سازی، نرم سازی
معانی دیگر: گرد سازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of triturating, or the condition of being triturated.
مشابه: grind

(2) تعریف: in pharmacy, a triturated compound, esp. one in which lactose is pulverized together with medicine.

جمله های نمونه

1. Method The method of trituration -emulsification was used to evaluate the effect of factors of the formulation, such as lecithin, glycerol, soybean oil, temperature of trituration, stirring rate.
[ترجمه گوگل]روش روش تریتوراسیون - امولسیون سازی برای ارزیابی اثر عوامل فرمولاسیون مانند لسیتین، گلیسرول، روغن سویا، دمای تریتوراسیون، سرعت هم زدن استفاده شد
[ترجمه ترگمان]روش روش of - emulsification برای ارزیابی تاثیر عوامل فرمول بندی، مانند lecithin، گلیسرول، روغن سویا، دمای of و نرخ جنب و جوش مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This synthesis of events of the day in dreams would imply a "trituration" of information, together with a review of previous information already classified and coded.
[ترجمه گوگل]این ترکیب وقایع روز در رویاها به معنای "تجزیه" اطلاعات، همراه با بررسی اطلاعات قبلی طبقه بندی شده و کدگذاری شده است
[ترجمه ترگمان]این سنتز از وقایع روز در رویاها، به معنای \"trituration\" اطلاعات، همراه با مروری بر اطلاعات قبلی که قبلا طبقه بندی و کد شده بودند، را به همراه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Trituration process would be taken of the material when chemical analysis is underway.
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنالیز شیمیایی در حال انجام است، فرآیند تراش دادن مواد انجام می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که تحلیل شیمیایی در حال انجام است، فرآیند Trituration از مواد برداشته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To explore the trituration and clinical application of compound suppository of lomefloxacin.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تریتوراسیون و کاربرد بالینی شیاف ترکیبی لومفلوکساسین
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی the و کاربرد بالینی ترکیب suppository of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Preparing the inclusion complex by trituration, solution method, Acid-alkali method and so on.
[ترجمه گوگل]تهیه کمپلکس اینکلوژن به روش تریتوراسیون، روش محلول، روش اسیدی- قلیایی و غیره
[ترجمه ترگمان]آماده سازی مجموعه شمول از روش trituration، روش محلول، روش اسید - آلکالی و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. METHODS: Adjust the previous dosage of menthol and ethanol and the preparation method was shifted to wet-sifting from trituration .
[ترجمه گوگل]روش‌ها: دوز قبلی منتول و اتانول را تنظیم کنید و روش آماده‌سازی به روش غربال‌کردن مرطوب از تریتوراسیون تغییر یافت
[ترجمه ترگمان]روش ها: میزان مصرف قبلی of و اتانول و روش آماده سازی برای مرطوب کردن از trituration تغییر داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Single cell suspension was prepared bom the fresh hepatocellular carcinoma tissue by using mechanical trituration method.
[ترجمه گوگل]سوسپانسیون تک سلولی با استفاده از روش تریتوراسیون مکانیکی از بافت تازه کارسینومای کبدی تهیه شد
[ترجمه ترگمان]باقیمانده سلول در اثر استفاده از روش trituration مکانیکی آماده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This paper, beginning with the combination continuous automatic measure, expounds the trituration of the F—1 automatic analyzer controlled by microcomputers for water quality.
[ترجمه گوگل]این مقاله، با ترکیبی از اندازه گیری خودکار پیوسته شروع می شود، تراشینگ تحلیلگر خودکار F-1 که توسط میکروکامپیوترها برای کیفیت آب کنترل می شود را توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله، که با ترکیبی از مقیاس خودکار ترکیبی آغاز می شود، the تحلیل گر اتوماتیک نیمه اتوماتیک اف - ۱ را برای کیفیت آب به تفصیل شرح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The optimum method of distilling Se-containing proteins is dunking, trituration, filtration, centrifugalism, acetone precipitation and drying.
[ترجمه گوگل]روش بهینه تقطیر پروتئین های حاوی SE عبارتند از غوطه ور شدن، تریتوراسیون، فیلتراسیون، گریز از مرکز، رسوب استون و خشک کردن
[ترجمه ترگمان]روش بهینه تقطیر شامل پروتئین شامل dunking، trituration، فیلتراسیون، centrifugalism، رسوب و خشکی استون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سایش (اسم)
erosion, abrasion, friction, attrition, scrubbing, chafing, trituration

خردسازی (اسم)
comminution, trituration

پودر سازی (اسم)
trituration, pulverization

نرم سازی (اسم)
trituration, subtilization

انگلیسی به انگلیسی

• grinding into powder, pulverization; any triturated substance

پیشنهاد کاربران

بپرس