triteness

/ˈtraɪtnəs//ˈtraɪtnəs/

معنی: ابتذال
معانی دیگر: فرسودگی

جمله های نمونه

1. But Dreyfuss finds ways around the triteness of the screenplay and the pedestrian direction.
[ترجمه گوگل]اما دریفوس راه هایی را در کنار ساده بودن فیلمنامه و کارگردانی عابر پیاده پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]اما Dreyfuss راه هایی را در اطراف the فیلمنامه و مسیر پیاده رو پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There was a certain triteness in these reflections: they were those habitual to young men on the approach of their wedding day.
[ترجمه گوگل]در این تأملات پیش پا افتاده ای وجود داشت: آنها برای مردان جوان در نزدیک شدن به روز عروسی شان عادی بود
[ترجمه ترگمان]در این تفکرات، در این اندیشه ها نوعی triteness وجود داشت: این دو تن از آن habitual بودند که در روز عروسی خود به آن نزدیک می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Yet the apparent triteness of such sentiments can become impossibly moving when allied with melody and the power of the human voice. Obama is a song everyone can sing along to.
[ترجمه گوگل]با این حال، پیش پاافتادگی ظاهری چنین احساساتی زمانی که با ملودی و قدرت صدای انسان همراه شود، می تواند غیرممکن باشد اوباما آهنگی است که همه می توانند با آن بخوانند
[ترجمه ترگمان]با این حال، وقتی که با ملودی و قدرت صدای انسان پیمان اتحادی به پایان می رسد، نشانه های آشکار این احساسات به طرز غیرقابل باوری در حال حرکت هستند اوباما آهنگی است که هر کسی می تواند به همراه آن بخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The excellence or triteness of your writing was not the matter under consideration.
[ترجمه گوگل]عالی بودن یا ساده بودن نوشته شما موضوع مورد بررسی نبود
[ترجمه ترگمان]برتری و یا triteness نوشتن شما موضوع مورد توجه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Apart from its triteness and emptiness, the paragraph above is bad because of the structure of its sentences, with their mechanical symmetry and singsong.
[ترجمه گوگل]پاراگراف بالا جدا از تهی بودنش، به دلیل ساختار جملاتش، با تقارن مکانیکی و آوازش بد است
[ترجمه ترگمان]به غیر از triteness و خالی بودن آن، پاراگراف بالا به دلیل ساختار جملات خود، با تقارن مکانیکی و singsong بد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And triteness kicks us in the nads.
[ترجمه گوگل]و پیش پا افتاده بودن ما را در نادها لگد می زند
[ترجمه ترگمان]و triteness ما رو با لگد میزنه تو the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lack of originality; triteness.
[ترجمه گوگل]عدم اصالت؛ ساده بودن
[ترجمه ترگمان] کمبود اصالت و اصالت وجود داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He works hard day and night as if he never knew triteness .
[ترجمه گوگل]روز و شب به سختی کار می کند گویی هیچ گاه پیش پا افتاده بودن را نمی شناسد
[ترجمه ترگمان]روز و روز سخت کار می کند، انگار که هیچ وقت triteness را نشناخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This testimony has to be precise enough to reveal the immense triteness of each life.
[ترجمه گوگل]این شهادت باید به اندازه کافی دقیق باشد تا ابتدایی بودن بی‌نهایت هر زندگی را آشکار کند
[ترجمه ترگمان]این شهادت باید به اندازه کافی دقیق باشد تا عظمت بیکران هر زندگی را آشکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ابتذال (اسم)
triviality, banality, platitude, triteness, truism, pedestrianism

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being hackneyed, quality of being unoriginal

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : triteness
✅️ صفت ( adjective ) : trite
✅️ قید ( adverb ) : tritely

بپرس