trisomy

جمله های نمونه

1. Objective:A few trisomy 2cells in normal chromosome karyotype was been observed for study of the correlation of clinical phenotype and development damage in sick children of Down's syndrome.
[ترجمه گوگل]هدف: برای بررسی ارتباط فنوتیپ بالینی و آسیب رشد در کودکان مبتلا به سندرم داون، چند سلول تریزومی 2 در کاریوتیپ کروموزوم طبیعی مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]هدف: تعداد کمی از سلول های in در کروموزوم نرمال برای مطالعه همبستگی فنوتیپ بالینی و آسیب رشد در کودکان بیمار سندرم داون مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fetuses aneuploidies, including trisomy 13 and 18 and triploidy, may have smaller placentas . 9–
[ترجمه گوگل]آنوپلوئیدی جنین، از جمله تریزومی 13 و 18 و تری پلوئیدی، ممکن است جفت کوچکتری داشته باشد 9-
[ترجمه ترگمان]Fetuses aneuploidies، از جمله trisomy ۱۳ و ۱۸ و triploidy، ممکن است placentas کوچکتری داشته باشند ۹
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Down syndrome (trisomy 2 is a disorder caused by the presence of an extra 21st chromosome.
[ترجمه گوگل]سندرم داون (تریزومی 2 اختلالی است که به دلیل وجود یک کروموزوم اضافی 21 ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]سندرم داون (trisomy ۲)یک اختلال است که ناشی از حضور یک کروموزوم بیست و یکمین کروموزوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A case of trisomy 22 liveborn female baby with multiple congenital anomalies is described.
[ترجمه گوگل]یک مورد تریزومی 22 نوزاد دختر زنده با ناهنجاری های مادرزادی متعدد شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک مورد از trisomy نوزاد زن با ناهنجاری های مادرزادی متعدد توصیف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Object:To evaluate the prognostic impact of trisomy 8 on cytobiological and clinical features in acute myelomonocytic and monocytic leukemia (M M.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی تأثیر پیش آگهی تریزومی 8 بر ویژگی های سیتوبیولوژیکی و بالینی در لوسمی حاد میلومونوسیتی و مونوسیتی (M
[ترجمه ترگمان]شی: برای ارزیابی تاثیر تشخیصی of ۸ بر روی cytobiological و ویژگی های بالینی in حاد و monocytic leukemia (M
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A short femur is associated with trisomy 21 rather than trisomy 13 and holoprosencephaly.
[ترجمه گوگل]استخوان ران کوتاه به جای تریزومی 13 و هولوپروسسفالی با تریزومی 21 همراه است
[ترجمه ترگمان]استخوان ران کوتاه با trisomy ۲۱ به جای trisomy ۱۳ و holoprosencephaly مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This confirmed the presence of tetrasomy 8 and trisomy 8 and also revealed a low percentage of a pentasomy 8 clone.
[ترجمه گوگل]این امر وجود تترازومی 8 و تریزومی 8 را تایید کرد و همچنین درصد کمی از کلون پنتازومی 8 را نشان داد
[ترجمه ترگمان]این تایید وجود of ۸ و trisomy ۸ را تایید کرد و همچنین درصد پایین یک کلون pentasomy ۸ را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The abnormal is concerned in trisomy, monosomy, Robertsonian translocation, reciprocal translocation and rearrange.
[ترجمه گوگل]غیر طبیعی مربوط به تریزومی، مونوزومی، جابجایی رابرتسونین، جابجایی متقابل و تنظیم مجدد است
[ترجمه ترگمان]این غیر عادی به trisomy، monosomy، انتقال Robertsonian، انتقال متقابل و بازآرایی مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Trisomy has been the focus of extensive medical research but the exact mechanism is still not understood.
[ترجمه گوگل]تریزومی کانون تحقیقات پزشکی گسترده بوده است اما مکانیسم دقیق آن هنوز شناخته نشده است
[ترجمه ترگمان]Trisomy کانون تحقیقات گسترده پزشکی بوده است اما مکانیسم دقیق هنوز درک نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Polysomy, which includes trisomy, is the condition in which one or more chromosomes are represented more than twice in the cell.
[ترجمه گوگل]پلیزومی، که شامل تریزومی است، وضعیتی است که در آن یک یا چند کروموزوم بیش از دو بار در سلول نشان داده می شود
[ترجمه ترگمان]Polysomy که شامل trisomy است، شرایطی است که در آن یک یا چند کروموزوم بیش از دو بار در سلول نمایش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If this is a patient with trisomy 2 it become more complicated.
[ترجمه گوگل]اگر این بیمار مبتلا به تریزومی 2 باشد، پیچیده تر می شود
[ترجمه ترگمان]اگر این یک بیمار با trisomy ۲ باشد، پیچیده تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cases of 18 trisomy, 21 trisomy and Klinefelter Syndrome were diagnosed respectively using the established technique in our lab.
[ترجمه گوگل]موارد 18 تریزومی، 21 تریزومی و سندرم کلاین فلتر با استفاده از تکنیک ایجاد شده در آزمایشگاه ما تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]موارد ۱۸ trisomy، ۲۱ trisomy و سندرم Klinefelter به ترتیب به ترتیب با استفاده از تکنیک تثبیت شده در آزمایشگاه ما تشخیص داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cases of trisomy 22 usually present with many severe malformations, and they rarely survive to term.
[ترجمه گوگل]موارد تریزومی 22 معمولاً با ناهنجاری های شدید بسیاری ظاهر می شوند و به ندرت تا پایان عمر زنده می مانند
[ترجمه ترگمان]موارد of ۲۲ معمولا با بسیاری از ناهنجاری های شدید وجود دارند و به ندرت برای مدت طولانی دوام می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusion Trisomy 16 mice occur with congenital megacolon, and trisomy 16 mice may be also regard as an animal model for Hirschsprung's disease.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری موش‌های تریزومی 16 با مگاکولون مادرزادی رخ می‌دهند و موش‌های تریزومی 16 نیز ممکن است به عنوان یک مدل حیوانی برای بیماری هیرشپرونگ در نظر گرفته شوند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ۱۶ موش با megacolon مادرزادی رخ می دهند و trisomy ۱۶ موش به عنوان یک مدل حیوانات برای بیماری s نیز مورد توجه قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• condition in which an extra chromosome is present in addition to the normal grouping of two (genetics)

پیشنهاد کاربران

trisomy ( زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری )
واژه مصوب: سه فام تنی
تعریف: وضعیتی که در آن یکی از فام تن ها به جای یک جفت، در حالت طبیعی، سه تایی یا سه لنگه می شود

بپرس