trippy

انگلیسی به انگلیسی

• weird, strange, odd; reminiscent of an lsd trip, psychedelic

پیشنهاد کاربران

وهم انگیز
وهم آمیز
وهم آلود
مثال؛
The concert's light show was so trippy, it felt like being inside a kaleidoscope.
Her paintings are known for their trippy, dream - like quality.
Watching that movie late at night was a trippy experience; it left me questioning reality.
resembling or inducing the hallucinatory effect produced by🔴 taking a psychedelic drug.
◀️"trippy house music"
adjective
informal :
relating to or like the strange mental effects experienced by🔴 someone who has taken a powerful drug ( such as LSD )
...
[مشاهده متن کامل]

◀️The movie was full of trippy images.
◀️trippy music
Very trippy Video. The visuals are very trippy and this is the◀️ same thing
توهمی که به نظرم زیاد جالب نمیشه. وقتی یه نفر موادهای توهم زا مصرف میکنه چیزایی اطرافش میبینه که واقعیت و وجود خارجی ندارن. در این موقعیت این فرد در حالت Trippy قرار داره. معنی سمی هم میده ( نه اون سمی که میشه زهرآگین یا Poisonous )

توهم زا
سفر توهم انگیز بر اثر استفاده ی ال اس دی و مجیک ماشروم. . !!
شبیه سازی،
شبیه سازی و یا القاء خیال که توسط مصرف یک دارو روانگردان ایجاد می شود.

عجیب، غریب - متوهم ( در اثر مصرف داروهای توهم زا مثل ال اس دی، اسید یا قارچ توهم زا ) - احساس کشف و شهود ( سفر ال اس دی ) - هیجان بر انگیز - دیوانه کننده
جالب - شگفت انگیز

بپرس