گلو پا انداختن
پای به چیزی گیر کردن
سکندری خوردن ( درفرهنگ لغت معین به معنی با سر افتادن )
به پا گیر کردن، سرخوردن، افتادن
لگد مال
زیر پا انداختن
از جایی افتادن
از جایی افتادن
پای کسی به چیزی گیر کردن و بر زمین افتادن
قطع کرده ، قطع شده ، لغزیده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)