اسم ( noun )
• : تعریف: the stomach wall of a cow or other ruminant, used as food.
tripe
/ˈtraɪp//traɪp/
معنی: سیرابی، شکمبه، دکان سیرابی
معانی دیگر: (به عنوان خوراک) شکمبه، گیپا، بی ارزش
بررسی کلمه
جمله های نمونه
1. She said my last essay was complete tripe.
[ترجمه گوگل]او گفت آخرین انشا من یک سفره کامل بود
[ترجمه ترگمان] اون گفت که آخرین مقاله من همش چرنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون گفت که آخرین مقاله من همش چرنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. What Charles was saying was utter tripe.
[ترجمه انباردار] چارلز کاملا بی ربط می گفت.|
[ترجمه گوگل]چیزی که چارلز می‌گفت، بی‌حرمتی بود[ترجمه ترگمان]چیزی که چارلز داشت می گفت was بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. People talk a lot of tripe about fashion.
[ترجمه گوگل]مردم در مورد مد زیاد صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]مردم درباره مد خیلی حرف می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مردم درباره مد خیلی حرف می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I've never heard such a load of tripe in all my life.
[ترجمه گوگل]من در تمام عمرم چنین بار تریپ را نشنیده بودم
[ترجمه ترگمان]تا به حال چنین باری را در عمرم نشنیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تا به حال چنین باری را در عمرم نشنیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I don't read that tripe.
[ترجمه گوگل]من آن تریپ را نمی خوانم
[ترجمه ترگمان]من این tripe رو نخوندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من این tripe رو نخوندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I don't waste my time watching the tripe that's on TV.
[ترجمه گوگل]من وقتم را با تماشای تریپی که در تلویزیون است تلف نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من وقتم را تلف نمی کنم و the را که توی تلویزیون است تماشا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من وقتم را تلف نمی کنم و the را که توی تلویزیون است تماشا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. What a load of tripe.
8. He wondered idly what sort of tripe Hank had written.
[ترجمه گوگل]او بیهوده فکر کرد که هنک چه نوع تریپی نوشته است
[ترجمه ترگمان]در این فکر بود که چه نوع کتابی نوشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این فکر بود که چه نوع کتابی نوشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I can eat neither tripe nor liver.
[ترجمه گوگل]من نه تره بخورم نه جگر
[ترجمه ترگمان]من نه tripe می خورم و نه کبد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من نه tripe می خورم و نه کبد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Why do you read such tripe?
[ترجمه گوگل]چرا چنین تریپی را می خوانی؟
[ترجمه ترگمان]چرا این tripe را می خوانید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چرا این tripe را می خوانید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I will eat almost anything except tripe, which unfortunately was the speciality in Oporto, where I lived for three years.
[ترجمه گوگل]من تقریباً هر چیزی را می خورم به جز تراب، که متأسفانه در اوپورتو، جایی که سه سال در آنجا زندگی کردم، تخصص آن بود
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه چیز را به غیر از سیرابی که متاسفانه تخصص ویژه در Oporto بود می خورم، جایی که سه سال در آن زندگی می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه چیز را به غیر از سیرابی که متاسفانه تخصص ویژه در Oporto بود می خورم، جایی که سه سال در آن زندگی می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It makes the Wok - Seared Pig Tripe fresh and crisp.
[ترجمه گوگل]Wok - Seared Pig Tripe را تازه و ترد می کند
[ترجمه ترگمان]این کار باعث می شود که خوک seared با طراوت و ترد به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کار باعث می شود که خوک seared با طراوت و ترد به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I can't eat either tripe or liver.
[ترجمه گوگل]نه تره بخورم نه جگر
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم either یا کبد را بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم either یا کبد را بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. How can a simmering tureen of tripe stock look so evil, yet smell so good?
[ترجمه گوگل]چگونه یک بوقلمون در حال جوشیدن می تواند اینقدر بد به نظر برسد، اما بوی خوبی بدهد؟
[ترجمه ترگمان]چطور یک ظرف سوپ خوری که این قدر شرور به نظر می رسد، هنوز بوی خوبی می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چطور یک ظرف سوپ خوری که این قدر شرور به نظر می رسد، هنوز بوی خوبی می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
سیرابی (اسم)
stomach, offal, tripe, rumen, variety meat
شکمبه (اسم)
tripe, rumen
دکان سیرابی (اسم)
tripe
انگلیسی به انگلیسی
first two divisions of a ruminant's stomach (e.g. oxen, sheep); nonsense; bundle of electrical cable for stage lighting (theater)
tripe is the stomach of a pig, cow, or ox, which is eaten as food.
if you refer to something that someone has said or written as tripe, you think what they have said is worthless or silly; an informal use.
پیشنهاد کاربران
یکی دیگر از معانی این کلمه: ( حرفِ ) مزخرف؛ چرند؛ چرت و پرت؛ یا چرندیات؛ لاطائل؛ مهمل؛ یاوه
Example 1: 👇
I’ve never heard such a load of tripe in all my life.
من در تمام زندگیم چنین حجمی از مزخرفات ( چرندیات ) رو نشنیده بودم.
... [مشاهده متن کامل]
Example 2: 👇
LILY: If I were you, I'd be careful tonight.
PAT: What about?
LILY: About Ann. You may not know it, but you're still the world to that girl.
PAT: You're talking tripe Lily.
LILY: Just the same.
* Hotel Universe - a play by Michael Weller
لیلی: اگه جات بودم امشب یه کم مواظب بودم.
پَت: در موردِ چی؟
لیلی: درباره آن ( Ann ) . ممکنه خودت ندونی اما هنوز تمام دنیای اون دختری.
پت: مزخرف میگی، لیلی.
لیلی: درست مثل خودت.
* قطعه ی انتخابی: نمایشنامه ی �هتل یونیورس، � اثر مایکل وِلِر
من در تمام زندگیم چنین حجمی از مزخرفات ( چرندیات ) رو نشنیده بودم.
... [مشاهده متن کامل]
لیلی: اگه جات بودم امشب یه کم مواظب بودم.
پَت: در موردِ چی؟
لیلی: درباره آن ( Ann ) . ممکنه خودت ندونی اما هنوز تمام دنیای اون دختری.
پت: مزخرف میگی، لیلی.
لیلی: درست مثل خودت.
* قطعه ی انتخابی: نمایشنامه ی �هتل یونیورس، � اثر مایکل وِلِر
سیرابی شیردان نوعی خوراکی است که از امعاء و احشای شکم حیوانات مختلفی که در مزرعه نگهداری می شوند تهیه می گردد و این غدا با اسامی سیراب شیردان، سیرابی ، سوپ سیرابی یا خورشت سیرابی نامیده می شود.
... [مشاهده متن کامل]
tripe ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: سیرابیشیردان
تعریف: بخشی از آلایش خوراکی که شامل معدۀ چهارقسمتی نشخوارکنندگان است
واژه مصوب: سیرابیشیردان
تعریف: بخشی از آلایش خوراکی که شامل معدۀ چهارقسمتی نشخوارکنندگان است
احمقانه، مسخره، آشغال
همون سیرابی خودمون