trinket

/ˈtrɪŋkət//ˈtrɪŋkɪt/

معنی: جواهر بدلی، گول زنک، چیز کم خرج، دزدکی وزیر جلی کار کردن
معانی دیگر: زیورآلات ارزان، منجوق، زلم زیمبو، هنزرپنزر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small piece of jewelry or other decorative object, usu. inexpensive.
مترادف: bauble, doodad, gewgaw
مشابه: bijou, charm, knickknack, ornament, spangle

- On the shelf she'd placed her bracelets, pretty little boxes, glass animals, and other trinkets.
[ترجمه گوگل] او در قفسه دستبندها، جعبه‌های زیبای کوچک، حیوانات شیشه‌ای و سایر زیورآلات خود را گذاشته بود
[ترجمه ترگمان] روی قفسه، bracelets، جعبه های کوچک و دیگر جواهر، روی قفسه قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an object of small size and value.
مترادف: gimcrack, trifle
مشابه: bagatelle, doodad, memento, plaything, souvenir, token, toy

جمله های نمونه

1. He bought her trinkets and took her to the theatre.
[ترجمه گوگل]زیورآلات او را خرید و او را به تئاتر برد
[ترجمه ترگمان]جواهرات خود را خرید و او را به تئاتر برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In exchange, occasionally they were given trinkets and promises or reservations upon land that was theirs to begin with.
[ترجمه گوگل]در عوض، گهگاه به آنها ریزه کاری ها و وعده ها یا رزرو زمین هایی داده می شد که از ابتدا مال آنها بود
[ترجمه ترگمان]در عوض، گاهی به آن ها جواهر و قول ها و وعده ای داده می شد که مال آن ها بود که با آن ها شروع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Others survive by begging, selling trinkets or scavenging on rubbish tips.
[ترجمه گوگل]برخی دیگر با گدایی، فروش ریزه کاری یا جمع کردن انبوه زباله زنده می مانند
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر با گدایی، فروش خرت و پرت ها و انداختن روی نکات مربوط به زباله ها، جان خود را از دست می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They include brandy glasses, a clock, a trinket box and other items.
[ترجمه گوگل]آنها شامل لیوان های براندی، ساعت، جعبه جواهرات و سایر اقلام هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل شیشه های نوشابه، یک ساعت، یک کادر trinket و اقلام دیگر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Women and girls would pile flowers, trinkets and gifts on stage at his feet.
[ترجمه گوگل]زنان و دختران گل، زیورآلات و هدایایی را روی صحنه کنار پای او جمع می‌کردند
[ترجمه ترگمان]زن ها و دخترها در پای او گل، جواهر و هدیه می گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One shelf displayed trinkets from each country she had visited.
[ترجمه گوگل]در یک قفسه ریزه کاری هایی از هر کشوری که او بازدید کرده بود به نمایش گذاشته شده بود
[ترجمه ترگمان]یک قفسه اشیا را از هر کشوری که او دیده بود نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Claudel is bringing your little trinket back for some adjustments. Too delicate for us to handle.
[ترجمه گوگل]کلودل ریزه کوچک شما را برای برخی از تنظیمات برمی گرداند برای ما بسیار ظریف است
[ترجمه ترگمان] Claudel \"داره برای یه سری تنظیمات کار میکنه\" برای ما خیلی ظریف بود که از پسش بر بیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Where others see trinkets, Romans see the holy grail: something for nothing.
[ترجمه گوگل]جایی که دیگران ریزه کاری می بینند، رومی ها جام مقدس را می بینند: چیزی بیهوده
[ترجمه ترگمان]جایی که دیگران جواهر را می بینند و جام مقدس را می بینند: چیزی برای هیچ چیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For some fans, it wasn't enough to leave trinkets and pictures scrawled with tearful goodbye messages in just one place.
[ترجمه گوگل]برای برخی از طرفداران، تنها گذاشتن ریزه کاری ها و تصاویر با پیام های خداحافظی اشک آلود در یک مکان کافی نبود
[ترجمه ترگمان]برای بعضی از طرفداران، آن قدر کافی نبود که با پیام های خداحافظی اشک آلود در یک جا نامه را کنار بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The fancy taste for ornaments and trinkets displayed by these peculiar birds appealed to the Victorian dilettante.
[ترجمه گوگل]طعم فانتزی برای زیور آلات و زیورآلاتی که توسط این پرندگان عجیب و غریب به نمایش گذاشته شده بود برای دیلتان ویکتوریا جذاب بود
[ترجمه ترگمان]این پرندگان عجیب به زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات موسیقی دوران ویکتوریا را به نمایش می گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His wife liked little trinkets for her dressing table.
[ترجمه گوگل]همسرش ریزه کاری های کوچک را برای میز آرایشش دوست داشت
[ترجمه ترگمان]زنش از trinkets کوچک برای میز آرایش خوشش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We have a trinket, as does every other class.
[ترجمه گوگل]ما مانند هر کلاس دیگری یک زیورآلات داریم
[ترجمه ترگمان]ما یک جواهر بدلی داریم، مثل همه بچه های کلاس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Trinket was not going to be outdone. If this young fellow could continue calmly scavenging, so could he. He popped another slice of layer cake nonchalantly into his mouth.
[ترجمه گوگل]قرار نبود ترینکت از کار بیفتد اگر این جوان می توانست با آرامش به جمع آوری زباله ادامه دهد، او هم می توانست او یک تکه دیگر از کیک لایه ای را با بی حوصلگی در دهانش ریخت
[ترجمه ترگمان] Trinket \"قرار نبود که از این کار\" اگر این جوان می توانست به آرامی به گشتن ادامه دهد، پس او هم می توانست تکه دیگری از کیک را با خونسردی در دهانش باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Of the four eunuchs waiting outside the door, Trinket was unable to recognize a single one.
[ترجمه گوگل]از بین چهار خواجه ای که بیرون در منتظر بودند، ترینکت نتوانست یک نفر را تشخیص دهد
[ترجمه ترگمان]از چهار کاردارها که بیرون در انتظار می کشیدند، هیچ کس نمی توانست حتی یک نفر را تشخیص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A gaudy or showy ornament or trinket.
[ترجمه گوگل]زیورآلات یا زیورآلات شیک یا خودنمایی
[ترجمه ترگمان]یک جور آرایش پر زرق و برق یا جواهر بدلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جواهر بدلی (اسم)
imitation jewelry, strass, trinket

گول زنک (اسم)
lure, trinket

چیز کم خرج (اسم)
trinket

دزدکی وزیر جلی کار کردن (فعل)
trinket

انگلیسی به انگلیسی

• small ornament or bit of jewelry; something of little value, trifle
a trinket is a cheap ornament or piece of jewellery.

پیشنهاد کاربران

بدلیجات خرده ریزه
بازیچه
خرت و پرت، زلم زیمبو
جواهر ارزان قیمت
اسباب بازی
anything of trivial value
هر چیز کم ارزش و کم اهمیت
بَدَل، جنسی که مشابه طلاست اما طلا نیست.
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
جناب حافظ
اشیا زینتی و جواهرات بدل ارزان قیمت
Knick knack

بپرس