trilateral

/traɪˈlætərəl//ˌtraɪˈlætərəl/

معنی: سه بر، سه جانبه، سه ضلعی
معانی دیگر: سه سویه، سه طرفه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: trilaterally (adv.)
• : تعریف: three-sided.

جمله های نمونه

1. trilateral negotiations
مذاکرات سه جانبه

2. A trilateral summit meeting was planned for the following month.
[ترجمه گوگل]یک نشست سه جانبه برای ماه بعد برنامه ریزی شده بود
[ترجمه ترگمان]یک نشست سه جانبه برای ماه بعد برنامه ریزی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But as Rice prepared for Wednesday's trilateral talks, her aides were downplaying expectations.
[ترجمه گوگل]اما در حالی که رایس برای مذاکرات سه جانبه روز چهارشنبه آماده می شد، دستیاران او انتظارات را کم اهمیت جلوه دادند
[ترجمه ترگمان]اما همانطور که رایس برای مذاکرات سه جانبه آماده شد، دستیاران او این انتظارات را پنهان کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This type trilateral co - operation is the most useful of all.
[ترجمه گوگل]این نوع همکاری سه جانبه از همه مفیدتر است
[ترجمه ترگمان]این نوع هم کاری سه جانبه بسیار مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Trilateral retinoblastoma is a rare malignancy of childhood with high mortality. We reported such a case with delayed treatment.
[ترجمه گوگل]رتینوبلاستوما سه جانبه یک بدخیمی نادر دوران کودکی با مرگ و میر بالا است ما چنین موردی را با تاخیر در درمان گزارش کردیم
[ترجمه ترگمان]Trilateral retinoblastoma یک تومور malignancy نادر از دوران کودکی با مرگ و میر بالا است ما چنین موردی را با تاخیر در درمان گزارش کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Trilateral Commission, Tokyo Plenary Meeting, April 200 April 22 - 2 Tokyo, Japan.
[ترجمه گوگل]کمیسیون سه جانبه، نشست عمومی توکیو، آوریل 200، 22 آوریل - 2 توکیو، ژاپن
[ترجمه ترگمان]کمیسیون Trilateral، توکیو Plenary، ۲۰۰ آوریل - ۲ آوریل - ۲ توکیو، ژاپن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The 2 nd trilateral meeting was held in Beijing in 200
[ترجمه گوگل]دومین نشست سه جانبه در پکن در سال 200 برگزار شد
[ترجمه ترگمان]دومین نشست سه جانبه در پکن در سال ۲۰۰ میلادی برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The trilateral talks were suspended the Roh era amid discord among the three countries.
[ترجمه گوگل]گفت‌وگوهای سه جانبه در دوران روه به دلیل اختلاف میان سه کشور به حالت تعلیق درآمد
[ترجمه ترگمان]این مذاکرات سه جانبه در میان اختلاف میان این سه کشور، دوره Roh را به حالت تعلیق در آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Based on the triple helix theory, starting from the concept of Triple Helix Interface Organization (THIO), structural forms of bilateral THIO and trilateral THIO are presented.
[ترجمه گوگل]بر اساس نظریه مارپیچ سه گانه، با شروع از مفهوم سازمان رابط مارپیچ سه گانه (THIO)، اشکال ساختاری THIO دو طرفه و THIO سه طرفه ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]براساس تئوری سه رشته ای، شروع از مفهوم سازمان رابط سه گانه سه گانه (THIO)، اشکال ساختاری THIO دوسویه و THIO سه جانبه ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Guarding U. S. interests might be easier if Mr. Obama had different partners for his trilateral summit.
[ترجمه گوگل]اگر آقای اوباما برای نشست سه جانبه خود شرکای متفاوتی داشته باشد، حفظ منافع ایالات متحده ممکن است آسان تر باشد
[ترجمه ترگمان]guarding یو اس اگر آقای اوباما شرکای مختلف برای اجلاس سه جانبه خود داشته باشد، منافع ممکن است ساده تر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His position has always been: declare Jammu and Kashmir a disputed territory, demilitarise it, withdraw all "draconian" laws, release all political prisoners, and make the talks trilateral.
[ترجمه گوگل]موضع او همیشه این بوده است: اعلام جامو و کشمیر به عنوان یک منطقه مورد مناقشه، غیرنظامی کردن آن، خارج کردن همه قوانین "دراکونیایی"، آزادی همه زندانیان سیاسی، و انجام مذاکرات سه جانبه
[ترجمه ترگمان]موضع او همیشه این بوده است: اعلام وضعیت جامو و کشمیر یک منطقه مورد مناقشه، از بین بردن همه قوانین سختگیرانه، آزاد کردن همه زندانیان سیاسی و انجام مذاکرات سه جانبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The circumflex scapular artery and vein were complicated by the subscapular nerve at the front meatus of the trilateral foramen.
[ترجمه گوگل]شریان و ورید کتف سیرکومفلکس توسط عصب زیر کتفی در قسمت جلویی سوراخ سه‌طرفه پیچیده شد
[ترجمه ترگمان]فشار رگ و رگ و رگ و رگ و رگ و رگ و رگ و رگ و رگ روی لبه جلویی دو سه گره خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سه بر (صفت)
deltoid, trine, trilateral

سه جانبه (صفت)
trilateral, tripartite

سه ضلعی (صفت)
trilateral

تخصصی

[ریاضیات] مثلث، سه طرفی، سه وجهی، سه جانبی، سه سطحی

انگلیسی به انگلیسی

• having three sides

پیشنهاد کاربران

سه سویی ، سه بَری ، سه پهلویی ، سه کناری ،
سه کناردستی ، سه جنبی

بپرس