trigonometric

/ˌtrɪɡəˈnɒmətri//ˌtrɪɡəˈnɒmətri/

معنی: مثلثاتی، وابسته به مثلثات
معانی دیگر: وابسته به مثلثات
trigonometric(al)
مثلثاتی

جمله های نمونه

1. Like earthquake loads, need to use trigonometric functions.
[ترجمه گوگل]مانند بارهای زلزله، باید از توابع مثلثاتی استفاده شود
[ترجمه ترگمان]مانند باره ای زلزله، باید از توابع مثلثاتی استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We might prefer to stick to trigonometric functions.
[ترجمه گوگل]ممکن است ترجیح دهیم به توابع مثلثاتی پایبند باشیم
[ترجمه ترگمان]ما ممکن است ترجیح دهیم که به توابع مثلثاتی پایبند باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Is a mathematical function that returns the trigonometric cosine of the specified angle, in radians, in the specified expression.
[ترجمه گوگل]یک تابع ریاضی است که کسینوس مثلثاتی زاویه مشخص شده را به رادیان در عبارت مشخص شده برمی گرداند
[ترجمه ترگمان]یک تابع ریاضی است که the مثلثاتی زاویه مشخص شده را بر حسب رادیان بر روی حالت مشخص شده باز می گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Two lemmas of trigonometric inequality can be deduced by the application of the principle that arithmetic average is greater than or equal to geometric average.
[ترجمه گوگل]دو لم نابرابری مثلثاتی را می توان با استفاده از این اصل استنباط کرد که میانگین حسابی بزرگتر یا مساوی با میانگین هندسی است
[ترجمه ترگمان]دو lemmas از نابرابری trigonometric را می توان با استفاده از این اصل که میانگین حسابی بیشتر از متوسط یا برابر میانگین هندسی است استنتاج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The six trigonometric functions of angles of any magnitude and their graphs.
[ترجمه گوگل]شش تابع مثلثاتی زوایای هر بزرگی و نمودارهای آنها
[ترجمه ترگمان]شش تابع مثلثاتی از زوایای هر بزرگی و گراف های آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The trigonometric functions are defined for right triangles.
[ترجمه گوگل]توابع مثلثاتی برای مثلث های قائم الزاویه تعریف شده اند
[ترجمه ترگمان]توابع مثلثاتی برای مثلث درست تعریف شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The S-curve, trigonometric function, and polynomial planning methods are more smooth and feasible to high speed system.
[ترجمه گوگل]روش‌های منحنی S، تابع مثلثاتی و روش‌های برنامه‌ریزی چندجمله‌ای برای سیستم‌های پرسرعت روان‌تر و امکان‌پذیرتر هستند
[ترجمه ترگمان]منحنی S - منحنی، تابع مثلثاتی و روش های برنامه ریزی چند جمله ای بسیار هموار و امکان پذیر به سیستم سرعت بالا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By means of trigonometric calculation, the intensity distribution of diffraction grating is obtained.
[ترجمه گوگل]با استفاده از محاسبات مثلثاتی، توزیع شدت توری پراش به دست می آید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از محاسبات مثلثاتی، توزیع شدت شبکه شکست بدست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The trigonometric terms should be changed by the substitution of the equations involving the double angles.
[ترجمه گوگل]اصطلاحات مثلثاتی باید با جایگزینی معادلات مربوط به زوایای دوتایی تغییر کنند
[ترجمه ترگمان]شرایط مثلثاتی باید با استفاده از معادلات مربوط به زاویه های دو گانه تغییر یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That would be a nice viewport for trigonometric graphics like sins or cosines.
[ترجمه گوگل]این یک دید خوب برای گرافیک های مثلثاتی مانند sins یا کسینوس خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این یک viewport خوب برای گرافیک trigonometric مانند sins یا cosines خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In estimating the accuracy of subtend trigonometric leveling, a model that computes the difference of refraction coefficient and its accuracy is proposed in the paper.
[ترجمه گوگل]در تخمین دقت تسطیح مثلثاتی فرعی، مدلی که اختلاف ضریب شکست و دقت آن را محاسبه می‌کند در مقاله پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]در تخمین دقت of زوایای مثلثاتی، مدلی که اختلاف ضریب شکست را محاسبه می کند و دقت آن در مقاله پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Exponential and trigonometric Functions: read Chapter 2 and do exercises.
[ترجمه گوگل]توابع نمایی و مثلثاتی: فصل 2 را بخوانید و تمرینات را انجام دهید
[ترجمه ترگمان]توابع نمایی و نمایی: فصل ۲ را بخوانید و تمرین کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And connected with construction theory, I design three concrete teaching cases about function, including"function", "monotony of function"and"trigonometric function of arbitrary angle".
[ترجمه گوگل]و در ارتباط با تئوری ساخت و ساز، من سه مورد آموزشی عینی در مورد تابع، از جمله "تابع"، "یکنواختی تابع" و "تابع مثلثاتی زاویه دلخواه" طراحی کردم
[ترجمه ترگمان]و در ارتباط با نظریه ساخت وساز، من سه مورد آموزش بتون در مورد عملکرد، از جمله \"تابع\"، \"یکنواختی کارکرد\" و \"تابع مثلثاتی زاویه دل خواه\" طراحی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The same results were also deduced by trigonometric functional operation.
[ترجمه گوگل]نتایج مشابهی نیز با عملیات تابعی مثلثاتی استنباط شد
[ترجمه ترگمان]نتایج مشابه با عملیات عملکردی مثلثاتی نیز بدست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A method of standardization GPS satellite orbits using trigonometric polynomial function is put forward in this paper.
[ترجمه گوگل]روشی برای استاندارد کردن مدارهای ماهواره GPS با استفاده از تابع چند جمله ای مثلثاتی در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]روشی برای استاندارد سازی مدارهای ماهواره GPS با استفاده از تابع چندجمله ای trigonometric در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مثلثاتی (صفت)
trigonometric

وابسته به مثلثات (صفت)
trigonometric

تخصصی

[زمین شناسی] مثلثاتی
[نساجی] مثلثاتی
[ریاضیات] مثلثاتی
[آمار] مثلثاتی

انگلیسی به انگلیسی

• dealing with trigonometry, of or pertaining the branch of mathematics dealing with the relations between the sides and angles of triangles

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : trigonometry / trigonometer
✅️ صفت ( adjective ) : trigonometric ( trigonometrical )
✅️ قید ( adverb ) : trigonometrically

بپرس