1. The burglars fled after triggering the alarm .
[ترجمه گوگل]سارقان پس از به صدا درآوردن زنگ خطر متواری شدند
[ترجمه ترگمان]دزدها بعد از شروع هشدار فرار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دزدها بعد از شروع هشدار فرار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. But he has had personal success at triggering such changes.
[ترجمه گوگل]اما او در ایجاد چنین تغییراتی موفقیت شخصی داشته است
[ترجمه ترگمان]اما او در راه اندازی این تغییرات موفقیت شخصی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما او در راه اندازی این تغییرات موفقیت شخصی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Primitive sensations skittered here and there, triggering twinges of irritation that carelessly boiled away.
[ترجمه گوگل]احساسات بدوی به این سو و آن سو میپرداختند، و باعث تحریکات شدیدی میشدند که بیدقت از بین میرفتند
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Zamfara already adopted sharia in October, triggering a debate on federalism and civil liberties.
[ترجمه گوگل]زمفارا قبلاً در ماه اکتبر شریعت را پذیرفته بود و بحثی را در مورد فدرالیسم و آزادی های مدنی به راه انداخت
[ترجمه ترگمان]Zamfara پیش از این شریعت را در ماه اکتبر تصویب کرده بود که موجب بحث در مورد فدرالیسم و آزادی های مدنی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Zamfara پیش از این شریعت را در ماه اکتبر تصویب کرده بود که موجب بحث در مورد فدرالیسم و آزادی های مدنی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Triggering the surge in fees was robust activity in a number of high-margin businesses.
[ترجمه گوگل]شروع افزایش کارمزدها، فعالیت قوی در تعدادی از کسب و کارهای پر حاشیه بود
[ترجمه ترگمان]افزایش قیمت ها، فعالیت شدید در تعدادی از کسب و کاره ای حاشیه ای بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]افزایش قیمت ها، فعالیت شدید در تعدادی از کسب و کاره ای حاشیه ای بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Triggering the voter fraud inquiry was a complaint by former Rep.
[ترجمه گوگل]آغاز تحقیقات تقلب در رای دهندگان شکایت نماینده سابق بود
[ترجمه ترگمان]Triggering تحقیق درباره تقلب در رای دهندگان، شکایتی از سوی نماینده سابق مجلس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Triggering تحقیق درباره تقلب در رای دهندگان، شکایتی از سوی نماینده سابق مجلس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Dogs began to bark, triggering a rallying cry, a droning chorus broken occasionally by one or other's high-pitched howling.
[ترجمه گوگل]سگها شروع به پارس كردن كردند، فريادهاي هيجانانگيز برانگيخت، آواز آوازي كه گهگاه با زوزههاي بلند يكي يا ديگري ميشكند
[ترجمه ترگمان]سگ ها پارس کنان پارس کنان شروع به پارس کردن کردند، شروع به گریه کردن، یک آواز دسته جمعی، بعضی اوقات توسط یک یا صدای بلند صدا از هم جدا می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سگ ها پارس کنان پارس کنان شروع به پارس کردن کردند، شروع به گریه کردن، یک آواز دسته جمعی، بعضی اوقات توسط یک یا صدای بلند صدا از هم جدا می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The triggering at birth of memories about difficult past birth experiences sometimes results in anger or sadness.
[ترجمه گوگل]برانگیختن خاطرات مربوط به تجربیات دشوار تولد در گذشته، گاهی اوقات منجر به عصبانیت یا غمگینی می شود
[ترجمه ترگمان]ایجاد خاطرات در مورد تجربیات تولد در گذشته دشوار، گاهی منجر به خشم یا ناراحتی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ایجاد خاطرات در مورد تجربیات تولد در گذشته دشوار، گاهی منجر به خشم یا ناراحتی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Triggering of the various traps in the program occurred with surprising frequency and it was difficult to obtain an exposure value.
[ترجمه گوگل]راه اندازی تله های مختلف در برنامه با فرکانس شگفت انگیزی رخ می دهد و به دست آوردن یک مقدار نوردهی دشوار بود
[ترجمه ترگمان]استفاده از تله های مختلف در برنامه با فرکانس شگفت انگیز رخ داد و دستیابی به یک مقدار نوردهی دشوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استفاده از تله های مختلف در برنامه با فرکانس شگفت انگیز رخ داد و دستیابی به یک مقدار نوردهی دشوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Deliberately he walked into the minefield, triggering off every mine and thus absorbing in his own body the entire explosion.
[ترجمه گوگل]او عمداً وارد میدان مین شد و هر مین را خاموش کرد و بدین ترتیب کل انفجار را در بدن خود جذب کرد
[ترجمه ترگمان]از روی عمد به میدون مین رفت و تمام معدن را رها کرد و بدین ترتیب تمام انفجار را در بدن خودش جذب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از روی عمد به میدون مین رفت و تمام معدن را رها کرد و بدین ترتیب تمام انفجار را در بدن خودش جذب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The triggering feature and break down delay for the field distortion spark gap with optimized electrodes have been studied.
[ترجمه گوگل]ویژگی محرک و تاخیر شکست برای شکاف جرقه اعوجاج میدان با الکترودهای بهینه مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]مشخصه راه اندازی و قطع تاخیر برای اعوجاج میدان الکتریکی اعوجاج میدان با الکترودهای بهینه سازی شده مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مشخصه راه اندازی و قطع تاخیر برای اعوجاج میدان الکتریکی اعوجاج میدان با الکترودهای بهینه سازی شده مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Think of the Collector node as an advanced triggering mechanism.
[ترجمه گوگل]گره جمع کننده را به عنوان یک مکانیسم تحریک کننده پیشرفته در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]به گره جمع کننده به عنوان مکانیزم رهاشدگی پیشرفته فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به گره جمع کننده به عنوان مکانیزم رهاشدگی پیشرفته فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It is, of course, a hundred percent certain that this triggering device is battery-powered.
[ترجمه گوگل]البته صد در صد مطمئن است که این دستگاه راه انداز با باتری کار می کند
[ترجمه ترگمان]البته صد درصد مطمئن هستند که این تریگر کردن، باتری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]البته صد درصد مطمئن هستند که این تریگر کردن، باتری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Many of these same bacterial culprits are involved in triggering bad breath.
[ترجمه گوگل]بسیاری از همین عوامل باکتریایی در ایجاد بوی بد دهان نقش دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این مجرمان باکتریایی در تحریک نفس بد دخیل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این مجرمان باکتریایی در تحریک نفس بد دخیل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید