tried hard

انگلیسی به انگلیسی

• put forth an effort, made an effort, dedicated time and energy, endeavored, did the best that he could

پیشنهاد کاربران

در یک موقعیت دشوار سخت تلاش میکنه و به راحتی تسلیم نمیشه
سخت تلاش میکرد خیلی تلاش میکرد
آزمون

بپرس