tried and true

پیشنهاد کاربران

آزمایش پس داده
### 🔸 معادل فارسی:
امتحان پس داده / قابل اعتماد / اثبات شده
در زبان محاوره ای:
جواب پس داده، کاردرست، قدیمی ولی مطمئن، همیشه جواب می ده
- - -
### 🔸 تعریف ها:
1. ** ( تحسینی – کاربردی ) :**
...
[مشاهده متن کامل]

اشاره به روش، ابزار، یا فردی که بارها امتحان شده و همیشه نتیجه ی خوب داده
> مثال: *This is a tried and true method for learning vocabulary. *
> این یه روش امتحان پس داده برای یادگیری واژگانه.
2. ** ( محاوره ای – مثبت ) :**
برای تأکید بر قابل اعتماد بودن چیزی، مخصوصاً در برابر گزینه های جدید یا مشکوک
> مثال: *Forget the fancy stuff—I’ll stick with my tried and true boots. *
> بی خیال چیزای فانتزی—من با چکمه های امتحان پس دادم راحتم.
3. ** ( فرهنگی – سنتی ) :**
گاهی برای دفاع از سنت ها یا روش های قدیمی که هنوز مؤثرن
> مثال: *Grandma’s tried and true recipes never fail. *
> دستورهای مادربزرگ همیشه جواب می دن—امتحان شده ن.
- - -
### 🔸 مترادف ها:
proven – reliable – time - tested – dependable – trustworthy

مجرب
کارداده
قبلا امتحانش رو پس داده
آزموده
آزمون پس داده
محک خورده
از بوته آزمون سربلند ببیرون آمده
قاعده اثبات شده
همچنین tried and tested و tried and trusted
به معنی چیزی که در گذشته ثابت کرده که تاثیرگذار و قابل تکیه کردن است.