tricuspid

/traɪˈkəspəd//traɪˈkəspəd/

معنی: سه گوش، سه گوش، سه لختی، سهنوک
معانی دیگر: دارای سه برآمدگی یا نوک، سه نوک (tricuspidate هم می گویند)، (دریچه ی قلب) سه لختی، سه لتی، دریچه ی سه لختی قلب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having three points or cusps, as a tooth. (Cf. bicuspid.)

(2) تعریف: of or pertaining to a three-part valve in the heart, located between the right auricle and the right ventricle.
اسم ( noun )
مشتقات: tricuspidal (adj.), tricuspidate (adj.)
• : تعریف: a tricuspid part or organ, esp. a tooth.

جمله های نمونه

1. a tricuspid tooth
دندان سه نوک

2. Moderate regurgitation was detected in pulmonic, tricuspid and mitral valves.
[ترجمه گوگل]نارسایی متوسط ​​در دریچه های ریوی، تریکوسپید و میترال مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]regurgitation متوسط در pulmonic، سه لختی و دریچه میترال کشف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A bright linear echo arises from the atretic tricuspid plane (curved arrow). LA, left atrium. Sp, spine.
[ترجمه گوگل]یک پژواک خطی روشن از صفحه سه لتی آترتیک (پیکان منحنی) ناشی می شود LA، دهلیز چپ Sp، ستون فقرات
[ترجمه ترگمان]یک بازتاب خطی روشن از صفحه سه لختی (فلش خمیده)حاصل می شود LA، دهلیز چپ sp، ستون فقرات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective: To evaluate the surgical treatment of tricuspid valve disease combined with cardiac cachexia.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی درمان جراحی بیماری دریچه تریکوسپید همراه با کاشکسی قلبی
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی درمان جراحی سه لختی با ترکیب با cachexia قلبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusions - Combined mitral and tricuspid valve repair in rheumatic disease showed satisfactory early results.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری - ترمیم ترکیبی دریچه میترال و تریکوسپید در بیماری روماتیسمی نتایج اولیه رضایت بخشی را نشان داد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری - تعمیر دریچه میترال و سه دریچه سه لختی در بیماری روماتیسمی نتایج اولیه رضایت بخشی را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Results Mitral valve and tricuspid valve prolapse were classed three grades.
[ترجمه گوگل]نتایج پرولاپس دریچه میترال و دریچه سه لتی در سه درجه طبقه بندی شدند
[ترجمه ترگمان]نتایج سوپاپ اطمینان و دریچه سه لختی سه درجه دسته بندی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sometimes in older adults, a normal tricuspid aortic valve will undergo calcification[Sentence dictionary], a so-called "senile calcific aortic stenosis. "
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات در افراد مسن تر، یک دریچه آئورت سه لتی نرمال دچار کلسیفیکاسیون می شود که اصطلاحاً به آن "تنگی آئورت کلسیفیک سالخورده" می گویند
[ترجمه ترگمان]گاهی در بزرگسالان مسن تر، یک دریچه آئورتی (tricuspid)به نام \"dictionary senile aortic stenosis\" تحت درمان قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective:To prepare valved tricuspid stent and to discuss the techniques of transcatheter tricuspid valve replacement in vitro.
[ترجمه گوگل]هدف: تهیه استنت تریکوسپید دریچه دار و بحث در مورد تکنیک های جایگزینی دریچه سه لتی ترانس کاتتر در شرایط آزمایشگاهی
[ترجمه ترگمان]هدف: آماده کردن استنت - سه لختی و بحث در مورد تکنیک های جایگزینی شیر سه لختی در آزمایشگاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ablation target site was the isthmus between tricuspid valve annulus and inferior vana cava.
[ترجمه گوگل]محل هدف فرسایش تنگه بین حلقه دریچه سه لتی و وانا اجوف تحتانی بود
[ترجمه ترگمان]محل هدف ablation بین دریچه سه لختی تاج و ورید اجوف پایینی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mitral and tricuspid regurgitation were much milder in group CP than that in group CP.
[ترجمه گوگل]نارسایی میترال و تریکوسپید در گروه CP بسیار خفیف تر از گروه CP بود
[ترجمه ترگمان]Mitral و tricuspid regurgitation نسبت به گروه CP بسیار ملایم تر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Echocardiography demonstrated tricuspid chordae tendinae rupture with remarkable tricuspid regurgitation.
[ترجمه گوگل]اکوکاردیوگرافی پارگی تاندین آکورد تریکوسپید را با نارسایی قابل توجه سه لتی نشان داد
[ترجمه ترگمان]Echocardiography از گسیختگی tricuspid chordae با سه دریچه سه لختی برجسته نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Is the quantity in tricuspid returned shed need to treat?
[ترجمه گوگل]آیا مقدار موجود در تریکوسپید برگشتی نیاز به درمان دارد؟
[ترجمه ترگمان]مقدار کم سه لختی که برگشته باید درمان بشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is feasible and reasonable to replace tricuspid valve with this stentless mitral homograft.
[ترجمه گوگل]جایگزینی دریچه تریکوسپید با این پیوند میترال بدون استنت امکان پذیر و معقول است
[ترجمه ترگمان]تعویض دریچه سه لختی با این دریچه میترال امکان پذیر و منطقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An echocardiogram showed dilatation of the pulmonary artery and tricuspid regurgitation.
[ترجمه گوگل]اکوکاردیوگرام گشاد شدن شریان ریوی و نارسایی تریکوسپید را نشان داد
[ترجمه ترگمان]An dilatation از سرخرگ ریوی و سه دریچه سه لختی را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Methods and Results - Ninety - seen patients who underwent initial tricuspid ale replacement are in the present analysis.
[ترجمه گوگل]روش ها و نتایج - 90 بیمار دیده شده که تحت جایگزینی اولیه تریکوسپید الی قرار گرفتند، در تجزیه و تحلیل حاضر قرار دارند
[ترجمه ترگمان]روش ها و نتایج - نود که شاهد جایگزینی آبجو اولیه سه لختی هستند در تحلیل حاضر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سه گوش (اسم)
deltoid, tricuspid, triangle

سه گوش (صفت)
deltoid, triangular, tricuspid

سه لختی (صفت)
tricuspid

سه نوک (صفت)
tricuspid

تخصصی

[ریاضیات] هیپوسیکلوئید با سه نقطه ی بازگشت

انگلیسی به انگلیسی

• concerning the tricuspid valve (anatomy); having three points or cusps

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] سه لتی: دارای سه راس یا سه لت
( معمولا دریچه قلب )
سه لختی_سه بخشی_سه لتی

بپرس