trickery

/ˈtrɪkəri//ˈtrɪkəri/

معنی: نیرنگ، حیله بازی، حیله گری، گول زنی
معانی دیگر: دغلکاری، رندی، بد سگالی، کید ورزی، کنوره، فریب، نیرنگ بازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: trickeries
(1) تعریف: the use of tricks, esp. to deceive, outdo, or cheat.
مترادف: chicanery, craft, deceit, deception, monkey business
متضاد: honesty
مشابه: artfulness, cunning, dishonesty, intrigue, subterfuge, wiliness

(2) تعریف: an act or instance of using a trick or tricks.
مترادف: chicanery, deceit, deception, dishonesty, duplicity, fakery, fraud, humbug
مشابه: artifice, cheat, contrivance, device, finesse, gambit, guile, hoax, machination, maneuver, ploy, pretense, ruse, sham, stratagem, subterfuge, wile

جمله های نمونه

1. The government, he said, had resorted to political trickery in their attempts to retain power.
[ترجمه گوگل]او گفت که دولت در تلاش برای حفظ قدرت به حیله های سیاسی متوسل شده است
[ترجمه ترگمان]وی گفت که دولت در تلاش های خود برای حفظ قدرت به trickery سیاسی متوسل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was a piece of political trickery that enraged the opposition.
[ترجمه گوگل]این یک ترفند سیاسی بود که مخالفان را خشمگین کرد
[ترجمه ترگمان]این یک حیله گری سیاسی بود که مخالفان را عصبانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But there can also be trickery using material clues.
[ترجمه گوگل]اما می تواند با استفاده از سرنخ های مادی فریبکاری نیز وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اما همچنین می تواند با استفاده از نشانه های مواد، حیله گری نیز داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Plant vaccines take this sort of trickery to an ingenious extreme.
[ترجمه گوگل]واکسن‌های گیاهی این نوع حیله را تا حدی مبتکرانه پیش می‌برند
[ترجمه ترگمان]ویروس های گیاهی این نوع حقه را به یک افراطی تبدیل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She suspected trickery and stood her ground.
[ترجمه گوگل]او به حیله مشکوک شد و سر جای خود ایستاد
[ترجمه ترگمان]او به کلک مظنون بود و روی زمین ولو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The plan smells of trickery.
[ترجمه گوگل]طرح بوی حقه می دهد
[ترجمه ترگمان] این نقشه بوی کلک میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is suspected of employing trickery.
[ترجمه گوگل]او مظنون به استفاده از حیله است
[ترجمه ترگمان]او مظنون است که از این حقه استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He took for a decent piece of trickery.
[ترجمه گوگل]او حقه ای شایسته را به کار گرفت
[ترجمه ترگمان] اون یه حقه خوبی برای حقه زدن برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Trickery is not the path of wisdom but of disaster for a diplomat.
[ترجمه گوگل]حیله و نیرنگ برای یک دیپلمات مسیر خرد نیست، بلکه راه فاجعه است
[ترجمه ترگمان]trickery راه عقل نیست، بلکه یک فاجعه برای یک دیپلمات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I am only better than him through trickery and he meant me no harm.
[ترجمه گوگل]من فقط از طریق حیله از او بهتر هستم و او به معنای ضرر من نبود
[ترجمه ترگمان]من فقط از او بهتر نیستم و او قصد آزار من را ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Neither trickery nor coercion is used to secure confessions.
[ترجمه گوگل]نه حیله و نه زور برای گرفتن اعتراف استفاده نمی شود
[ترجمه ترگمان]نه حقه بازی و نه اجبار، استفاده از اعترافات secure
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His trickery thought seemed evil but exposing factually.
[ترجمه گوگل]افکار حیله گر او شیطانی به نظر می رسید، اما حقیقتاً افشاگر بود
[ترجمه ترگمان]حیله گری او فکر بدی به نظر می رسید، اما در معرض دید عموم قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I am only able to see through his trickery today!
[ترجمه گوگل]من امروز فقط می توانم حقه او را ببینم!
[ترجمه ترگمان]من فقط می تونم امروز تو حقه هاش ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I don't like all this trickery; there's too much of it.
[ترجمه گوگل]من این همه حقه را دوست ندارم مقدار زیادی از آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]من از این حقه بازی خوشم نمی اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیرنگ (اسم)
art, craft, artifice, deception, trap, trick, trickery, ruse, witchcraft

حیله بازی (اسم)
trickery, chicanery

حیله گری (اسم)
cunning, trickery, hanky-panky

گول زنی (اسم)
seduction, humbuggery, trickery, dupery, sharp practice

انگلیسی به انگلیسی

• using tricks to deceive, deceiving, fooling
trickery is the use of dishonest tricks in order to achieve something.

پیشنهاد کاربران

بپرس