tribute

/ˈtrɪbjuːt//ˈtrɪbjuːt/

معنی: خراج، احترام، تکریم، باج
معانی دیگر: سپاس، قدردانی، بزرگداشت، سپاسگزاری، ساو، گزیت، جزیه، (فئودالیسم) مالیات رعیت به خان یا ارباب کل، به زور ستانی، باج سبیل، پول زور، ستایش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: something given, done, or said to express respect, admiration, or obligation.
مترادف: homage, honor, recognition, salute
مشابه: acclaim, accolade, applause, approbation, citation, commendation, compliment, encomium, eulogy, kudos, laurel, panegyric, praise, reverence, testimonial

- a home-town tribute to the league champions
[ترجمه محمدرضا] یک ادای احترام وطنی به قهرمانان لیگ
|
[ترجمه علی ماشالله زاده برزکی] یک بزرگداشت همشهری ها برای قهرمان لیگ
|
[ترجمه مهرداد] ادای احترام همشهری ها به قهرمانان لیگ
|
[ترجمه گوگل] ادای احترام در شهر مادری به قهرمان لیگ
[ترجمه ترگمان] یه احترام شهری به قهرمان لیگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an evidence of the effectiveness or value of something.
مشابه: affirmation, confirmation, demonstration, evidence, indication, manifestation, proof, substantiation, testimony

- Her success was a tribute to her hard work.
[ترجمه گوگل] موفقیت او قدردانی از سخت کوشی او بود
[ترجمه ترگمان] موفقیت او به خاطر کاره ای سخت او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: payment given by a subordinate person or power to a dominant one, or the obligation to do so.
مشابه: blackmail, bribe, extortion, graft, hush money, kickback, payoff, protection, shakedown, sop

جمله های نمونه

1. pay tribute to
ادای احترام کردن نسبت به،بزرگداشت کردن،قدردانی کردن

2. speakers paid tribute to the retired teacher and his devoted service
سخنرانان نسبت به معلم بازنشسته و خدمات بی شایبه ی او اظهار قدردانی کردند.

3. two thousand soldiers marched in tribute to their fallen comrades
دو هزار سرباز برای بزرگداشت همرزمان مقتول خود رژه رفتند.

4. The players wore black armbands as a tribute to their late teammate.
[ترجمه گوگل]بازیکنان برای ادای احترام به هم تیمی فقید خود بازوبندهای مشکی بسته بودند
[ترجمه ترگمان]بازیکنان به عنوان ادای احترام به هم تیمی سابق خود، armbands مشکی به تن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It seemed proper to pay tribute to her in this way.
[ترجمه گوگل]ادای احترام به او به این شکل مناسب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که در این راه به او احترام می گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thousands of people stood in silent tribute to the dead president.
[ترجمه گوگل]هزاران نفر در سکوت به احترام رئیس جمهور کشته شده ایستادند
[ترجمه ترگمان]هزاران نفر برای ادای احترام به رئیس جمهور مرده ایستادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In her speech, she paid a glowing tribute to her predecessor.
[ترجمه گوگل]او در سخنرانی خود ادای احترامی درخشان به سلف خود کرد
[ترجمه ترگمان]در گفتار او ادای احترام به predecessor را پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The minister paid tribute to the brave soldiers who had lost their lives.
[ترجمه گوگل]وزیر از سربازان دلاوری که جان خود را از دست داده اند ادای احترام کرد
[ترجمه ترگمان]وزیر به سربازان شجاعی که جانشان را از دست داده بودند ادای احترام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The tribute accorded him was fully deserved.
[ترجمه گوگل]ادای احترامی که به او داده شد کاملا مستحق بود
[ترجمه ترگمان]احترام به او شایسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His success has been a tribute to hard work, to professionalism.
[ترجمه گوگل]موفقیت او ادای احترام به سخت کوشی و حرفه ای بودن بوده است
[ترجمه ترگمان]موفقیت او ادای احترام به کار سخت و حرفه ای گری بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I thought the memorial was a fitting tribute to the President.
[ترجمه گوگل]من فکر می کردم که این یادبود ادای احترام مناسبی برای رئیس جمهور است
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم مراسم یادبود یه یادبود مناسب برای رئیس جمهور بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The minister paid tribute to the men who had fought the blaze.
[ترجمه گوگل]وزیر به مردانی که با آتش سوزی مبارزه کردند ادای احترام کرد
[ترجمه ترگمان]کشیش به مردانی که با آتش مبارزه کرده بودند احترام گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He paid tribute to the organising committee.
[ترجمه گوگل]وی از کمیته برگزاری تجلیل کرد
[ترجمه ترگمان]او به کمیته سازمان دهی غرامت پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This book is a fitting tribute to the bravery of the pioneers.
[ترجمه گوگل]این کتاب ادای احترامی به شجاعت پیشکسوتان است
[ترجمه ترگمان]این کتاب یک ستایش مناسب برای شجاعت پیشگامان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The director paid tribute to all she had done for the charity.
[ترجمه گوگل]کارگردان به تمام کارهایی که برای خیریه انجام داده بود ادای احترام کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس به تمام کارهایی که برای موسسه خیریه کرده بود، باج داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خراج (اسم)
abscess, tribute, tax, levy, anthrax, spendthrift, toll, high-roller, spend-all

احترام (اسم)
tribute, regard, deference, honor, greeting, respect, obeisance, curtsey, curtsy, reverence, respectability, revere

تکریم (اسم)
tribute, veneration, respect, glorification, magnification, reverence

باج (اسم)
tribute, tax, imposition, scot, toll, impost

انگلیسی به انگلیسی

• tax, levy; gift, offering, compliment
a tribute is something that you say or do to show your admiration and respect for someone.
if one thing is a tribute to another, it is the result of the other thing and shows how good it is.

پیشنهاد کاربران

be a tribite to میشه ادای احترام بودن به/برای
pay tribute to میشه ادای احترام کردن، گرامی داشتن
به پولی که توسط حاکم جزئی به حکومت قدرتمندتر پرداخت میشه تا اونا باهات کاری نداشته باشند ( جزیه ) یا اینکه ازت مراقبت کنند و بزارن به زندگی عادی ت ادامه بدی
◀️ some where killed, some where taken as slaves and some raped and some fled iran the some who stayed becamed Muslims and some payed tribute
...
[مشاهده متن کامل]

be a tribute to:
مهر تأییدی بر … بودن
باج
تجلیل ( بزرگداشت )
یه انحراف جنسی که معمولا دخترها درخواست میکنن . به این صورت که از پسر درخواست میکنند که با عکس طرف یا روی عکس طرف ( مانیتور یا عکس کاغذی ) خودشون رو ارضاء کنند.
ادای احترام ؛ به خاطر , مرهون
#�The president paid tribute to the veterans
# Two thousand soldiers marched in tribute to their fallen comrades
# Her success was a tribute to her hard work
# It is a tribute to his determination that he has achieved so much
باج/ خراج/ جزیه؛ هدیه/ پیشکشی
Tribune :
۱. مدافع حقوق مردم. یکیو میگن مثل ناپلئون یا رابین هود
۲. صحنه - سکوی سخنرانی - منبر - جایگاهی که یک یا چند نفر با مردم حرف میزنن
همون platform
.
Tribute :
( Slang definition )
...
[مشاهده متن کامل]

🔺️When you jack off and blow your load all over a picture of your crush/significant other
Dude: When I jack off, I like to do a tribute to Sally. She's so fucking hot and imagining her drenched in my man cream is so delicious
.
🔺️Uploading a nice picture of yourself or a loved one on to the social networking site Flickr then asking anonymous perverts to download the picture print it out, jack off to it and spew man jizz all over the photo. Said perverts and pornographers take that result, photograph it and upload it back to the group where the orginal tribute request took place thus creating a virtual bukake chain letter. The Flickr tribute request is usually made by cum gargling road whores, cum dumpsters and other various sluts which are known to inhabit the pornography website Flickr.
This gangbang whore on Flickr asked for a tribute, I was bored and my sister's old Glamour magazines were used up so I complied.

be tribute to : مرهون چیزی بودن
گرامیداشت ، پاسداشت ، نکوداشت
ادای احترام کردن، تقدیم احترام کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس