tribesman

/ˈtraɪbzmæn//ˈtraɪbzmən/

معنی: عضو قبیله یا طایفه، ایلیاتی، هم قبیله
معانی دیگر: عضو قبیله، قبیله نشین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: tribesmen
• : تعریف: a male member of a tribe.

جمله های نمونه

1. A tribesman, wearing only a codpiece and feathers in his hair, stamps his spear and utters a deep moan.
[ترجمه گوگل]مردی از قبیله که فقط یک کدبانو و پر در موهایش پوشیده است، نیزه خود را می کوبد و ناله عمیقی می کند
[ترجمه ترگمان]یک مرد، که فقط یک مد پوشیده بود و پر از پره ای در موهایش بود، نیزه اش را به صدا در آورد و یک ناله عمیق را به زبان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Above: Richly robed, the Samburu tribesman who acted as guide to the party.
[ترجمه گوگل]بالا: لباس‌های غنی، مرد قبیله سامبورو که به عنوان راهنمای مهمانی عمل می‌کرد
[ترجمه ترگمان]عکس بالا: richly robed، مرد قبیله ای Samburu که به عنوان راهنما در حزب فعالیت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A Yakut tribesman was out of place in Irkutsk.
[ترجمه گوگل]یکی از افراد قبیله یاکوت در ایرکوتسک بی جا بود
[ترجمه ترگمان]یک مرد قبیله ای اهل Yakut در ایرکوتسک خارج از شهر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When one tribesman had problems, it was the duty of another to help.
[ترجمه گوگل]وقتی یکی از افراد قبیله مشکل داشت، وظیفه دیگری بود که کمک کند
[ترجمه ترگمان]وقتی یکی از افراد قبیله مشکلاتی داشت، این وظیفه دیگری بود که به او کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Like some poor Arab tribesman and his tent.
[ترجمه گوگل]مثل فلان عشایر فقیر عرب و چادرش
[ترجمه ترگمان]همانند برخی افراد قبیله ای فقیر عرب و چادرش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "Ah, " replies the tribesman, "Well look on the bright side. Soon you will be editor-in-chief!"
[ترجمه گوگل]مرد قبیله پاسخ می دهد: "آه،" خوب به جنبه روشن نگاه کنید به زودی سردبیر خواهید شد!
[ترجمه ترگمان]مرد قبیله ای جواب می دهد: \" آه، خوب به طرف روشن نگاه کنید بزودی شما سردبیر خواهید شد! \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When facing foes more threatening than a typical tribesman, a rejkar commands any minions it has under its sway to attack, inflaming their battle lust with magic.
[ترجمه گوگل]هنگامی که با دشمنانی که از یک قبیله‌نشین معمولی تهدید می‌شوند، روبه‌رو می‌شود، یک رجکار به همه عواملی که تحت کنترل خود دارد دستور حمله می‌دهد و شهوت جنگی آنها را با جادو شعله‌ور می‌کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که با دشمنان بیشتری نسبت به یک مرد قبیله ای معمول روبرو می شویم، a هر minions را که تحت سلطه خود قرار می دهد، تحت سلطه خود قرار می دهد و شهوت مبارزه خود را با جادو دامن می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A Moken tribesman in Myanmar's Andaman Islands displays two large cowrie shells.
[ترجمه گوگل]یکی از افراد قبیله موکن در جزایر آندامان میانمار دو پوسته بزرگ کاوری را به نمایش می گذارد
[ترجمه ترگمان]یکی از افراد قبیله Moken در جزایر آندامان دو گلوله بزرگ cowrie را به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Moken tribesman in Myanmar's Andaman Islands displays two large cowrie shells.
[ترجمه گوگل]یکی از افراد قبیله موکن در جزایر آندامان میانمار دو پوسته بزرگ کاوری را به نمایش می گذارد
[ترجمه ترگمان]یکی از افراد قبیله Moken در جزایر آندامان دو گلوله توپ بزرگ به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was a Luo tribesman who grew up in Kenya and studied at Harvard.
[ترجمه گوگل]او از افراد قبیله لو بود که در کنیا بزرگ شد و در هاروارد تحصیل کرد
[ترجمه ترگمان]او از قبیله Luo بود که در کنیا بزرگ شد و در هاروارد تحصیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These are the same Pashtun tribesman whose descendants are today's Taliban.
[ترجمه گوگل]اینها همان قبایل پشتون هستند که نوادگانشان طالبان امروزی هستند
[ترجمه ترگمان]اینها همان مرد قبیله ای پشتون هستند که اخلاف آن امروز طالبان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I once used chopsticks like Papua New Guinea tribesman spear fish.
[ترجمه گوگل]من یک بار از چاپستیک هایی مانند نیزه ماهی قبیله ای پاپوآ گینه نو استفاده کردم
[ترجمه ترگمان]من زمانی از چوب غذاخوری مثل ماهی قبیله ای گینه جدید استفاده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Armour Maker's Tipi houses the tribesman most skilled in making the wooden armour common throughout the tribe.
[ترجمه گوگل]تیپی زره‌ساز، مرد قبیله‌ای را در خود جای می‌دهد که در ساختن زره‌های چوبی متداول در سراسر قبیله مهارت دارد
[ترجمه ترگمان]The Armour، قدرتمندترین افراد قبیله بودند که در ساختن زره چوبی که در سرتاسر قبیله متداول بود، ماهر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Was there some kindred spirit that linked this Samburu tribesman with a group of walkers from Sheffield?
[ترجمه گوگل]آیا روح خویشاوندی وجود داشت که این مرد قبیله سامبورو را با گروهی از راهپیمایان از شفیلد مرتبط کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا روحی وجود داشت که این مرد را با گروهی از واکر و شفیلد به هم پیوند می داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Scouting for fossils under the gaze of an Afar tribesman, an international team scours sediments near the Awash River, beyond the trees on the horizon.
[ترجمه گوگل]یک تیم بین‌المللی که زیر نظر یکی از افراد قبیله‌ای آفار برای یافتن فسیل‌ها جستجو می‌کنند، رسوبات نزدیک رودخانه آواش، فراتر از درختان افق را می‌کاوشند
[ترجمه ترگمان]Scouting برای فسیل ها در زیر نگاه یک مرد قبیله ای آفار، sediments بین المللی scours در نزدیکی رودخانه Awash، فراتر از درختانی که در افق قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عضو قبیله یا طایفه (اسم)
clansman, tribesman

ایلیاتی (اسم)
nomad, tribesman

هم قبیله (اسم)
tribesman

انگلیسی به انگلیسی

• member of a clan
a tribesman is a man who belongs to a tribe.

پیشنهاد کاربران

مرد قبیله. مرد اهل قبیله
مثال:
The land is sacred to these tribesmen
این زمین برای مردان قبیله مقدس است.
عشایر

بپرس