tribe

/ˈtraɪb//traɪb/

معنی: تبار، خیل، قبیله، طایفه، خانواده، عشیره، حی، سبط، ایل، قبایل، ابه
معانی دیگر: تیرگان، تیره، همنیاک، (کمی استهزا آمیز) گروه، دار و دسته، جماعت، (دامداری) دام های هم تبار (از سوی مادر)، درجمع قبایل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a racial, political, or social group comprising numerous families, villages, or the like and having a common language, culture, and, often, ancestry.
مشابه: kindred, people, public

(2) تعریف: a group whose members share a common occupation, interest, value system, or the like.
مشابه: band, clan

- the tribe of journalists
[ترجمه گوگل] قبیله روزنامه نگاران
[ترجمه ترگمان] قبیله روزنامه نگاران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. bakhtiary tribe
ایل بختیاری

2. the tribe of court poets
دار و دسته ی شعرای درباری

3. the tribe together with its allies could field a large army
آن قبیله به اتفاق متحدانش می توانست قشون بزرگی را به رزمگاه بیاورد.

4. this tribe maintains its native customs with ceremonial dances
این قبیله از راه رقص های مذهبی رسوم محلی خود را حفظ می کند.

5. a savage tribe
یک قبیله بدوی

6. a wild tribe
یک قبیله ی بدوی

7. members of the tribe
افراد قبیله

8. most of the tribe members either died or expatriated
بیشتر افراد قبیله یا مردند یا جلای وطن کردند.

9. the insular circumstances of that tribe
موقعیت دور افتاده ی آن قبیله

10. a code of morals to which all tribe members subscribe
یک دسته اصول اخلاقی که همه ی افراد قبیله به آن پای بندند

11. the relation of the members of a tribe
پیوستگی اعضای قبیله

12. they are duty-bound to help their fellow tribe members
آنان موظف اند که به هم قبیله های خود کمک کنند.

13. the arrival of settlers accelerated the extinction of that native tribe
ورود کوچ نشینان انقراض آن قبیله ی بومی را تسریع کرد.

14. He had a sudden outburst against the whole tribe of actors.
[ترجمه گوگل]او یک طغیان ناگهانی علیه کل قبیله بازیگران داشت
[ترجمه ترگمان]او ناگهان بر علیه تمام افراد بازیگران خشمگین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The ultimate fate of the tribe was even sadder.
[ترجمه گوگل]سرنوشت نهایی قبیله غم انگیزتر بود
[ترجمه ترگمان]سرنوشت نهایی قبیله حتی غمگین تر از آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I hate the whole tribe of politicians.
[ترجمه گوگل]من از کل قبیله سیاستمداران متنفرم
[ترجمه ترگمان] من از همه tribe متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Many a tribe and ruling house has survived by intermarrying with its rivals,(Sentence dictionary) rather than waging war on them.
[ترجمه گوگل]بسیاری از قبیله ها و خانه های حاکم با ازدواج با رقبای خود (فرهنگ جمله ها) به جای جنگ با آنها جان سالم به در برده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد قبیله و خاندان حاکم با intermarrying با رقبایش، (فرهنگ لغت نامه)به جای شروع جنگ با آن ها جان سالم به در برده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Alcohol is taboo in this tribe.
[ترجمه گوگل]الکل در این قبیله تابو است
[ترجمه ترگمان]الکل در این قبیله حرام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The whole tribe seem to have disappeared off the face of the earth.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که کل قبیله از روی زمین ناپدید شده اند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد تمام قبیله از روی زمین ناپدید شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The village tribe is friendly and they share their water supply with you.
[ترجمه گوگل]قبیله روستا دوستانه هستند و آب خود را با شما تقسیم می کنند
[ترجمه ترگمان]قبیله روستا دوستانه است و تامین آب خود را با شما به اشتراک می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تبار (اسم)
antecedent, ancestry, pedigree, race, tribe

خیل (اسم)
troop, tribe, strain, bivouac, camping, regiment, cavalry, camp, camping ground, drove of horses

قبیله (اسم)
tribe, generation, caste, phylum, clan, gens, phyle

طایفه (اسم)
race, tribe, people, clan, family, nation

خانواده (اسم)
tribe, dynasty, clan, gens, family, household, ilk

عشیره (اسم)
tribe, family, kindred, kinsman

حی (اسم)
tribe, family

سبط (اسم)
tribe, grandchild

ایل (اسم)
tribe

قبایل (اسم)
tribe

ابه (اسم)
tribe

انگلیسی به انگلیسی

• social group comprising people united by a common denominator (usually ancestry, tradition, leadership, etc.), clan, people; group
a tribe is a group of people of the same race who share the same language and customs, especially a group that lives in a developing country.

پیشنهاد کاربران

قبیله
مثال: The tribe lived in harmony with nature.
قبیله با طبیعت همزیستی می کرد
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
در زبان باستانی لری،
واژه کهن وآریایی�توارtowar� به معنی ایل، طایفه، نسب، قوم وقبیله است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�تریبtribe� به همان معنی در زبان انگلیسی به کار میرود. در زبان پارسی تبدیل به تبار میشود یعنی تبدیل واو به ب. دوستان در اینجا تبدیل حرف �واو� به �ب� راداریم ( تبدیلی رایج مثل �خوو� در لری و اوستایی که به خواب تبدیل میشود ) . وهمچنین جابجایی دو حرف کنارهم یعنی توار، تبارtabar> تریبtribe. این جابجایی در زبانهای ایرانی وآریایی مرسوم است مثا ملخ در پارسی ومخل در ارمنی. ومثل أثرaser درلری واوستایی و أرس در پهلوی وبرخی گویشهای لری به معنی اشک. توار، تبار> تریبtribe. ترکیب �تپ توارت بشوویه� در لری یک عبارت نفرینی است که کاربرد واژه �توار� رانشان میدهد.
...
[مشاهده متن کامل]

tribe: قبیله
اکیپ
tribe ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: طایفه
تعریف: یکی از رتبه‏های فرعی رسمی در آرایه‏شناسی موجودات زنده، بالاتر از سرده و پایین‏تر از تیره
So what you tribe may be I may understand it
TriBe از گروه های دختر تازه کار نسل چهارم کیپاپ
indigenous people of an area:D
گروه مانند
Internet tribe
به معنی ایل و تبار . مثال kemany tribe : )
دار و دسته، کولونی
قبیله _ قوم .
قبیله
Tribe:a small group of people who have THE same language and customes
قبیله، قوم ، طایفه ( در بعضی از جملات به معنی عشایر می باشد . )
Tribe is a group of people who live and work together
Speech, authentic stamp
سخن گویا ، تمبر معتبر
goodahavingreputationgood reputation
معتبر ، داشتن شهرت خوب
قوم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس