tribal

/ˈtraɪbl̩//ˈtraɪbl̩/

معنی: ایلیاتی، قبیلهای، ایلی، طایفهای، تباری، سبطی
معانی دیگر: عشایری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: tribally (adv.)
• : تعریف: of, concerning, or characteristic of a tribe or tribes.

- tribal rituals
[ترجمه گوگل] آیین های قبیله ای
[ترجمه ترگمان] رسوم قبیله ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a tribal chief
رئیس قبیله،سر قبیله

2. a tribal chief
رئیس قبیله

3. they want to preserve their tribal entity
آنان می خواهند موجودیت عشیره ای خود را حفظ کنند.

4. In the rural areas, family and tribal loyalties continue to be important.
[ترجمه گوگل]در مناطق روستایی، وفاداری خانوادگی و قبیله ای همچنان مهم است
[ترجمه ترگمان]در مناطق روستایی، خانواده و وفاداری قبیله ای همچنان مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The worldwide picture for tribal people remains grim.
[ترجمه گوگل]تصویر جهانی برای افراد قبیله ای همچنان تلخ است
[ترجمه ترگمان]تصویر جهانی مردم قبیله ای همچنان ناخوشایند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. African tribal societies were traditionally ruled by a council of elders.
[ترجمه گوگل]جوامع قبیله ای آفریقا به طور سنتی توسط شورای بزرگان اداره می شد
[ترجمه ترگمان]جوامع قبیله ای آفریقایی به طور سنتی توسط شورای بزرگان اداره می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They would go back to their tribal lands.
[ترجمه گوگل]آنها به سرزمین های قبیله ای خود باز می گشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها به سرزمین های قبیله ای خود باز می گشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Around the fire, tribal elders chanted incantations.
[ترجمه گوگل]در اطراف آتش، بزرگان قبیله شعارهایی می دادند
[ترجمه ترگمان]در اطراف آتش، ریش سفیدان قبایل آواز می خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Vincent's father is a tribal chief.
[ترجمه گوگل]پدر وینسنت یک رئیس قبیله است
[ترجمه ترگمان]پدر وینسنت یک رئیس قبیله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The styles change, from tribal rhythms and orchestral maneuvers to avant-garde rock fusion; but the impulse toward expression remains constant.
[ترجمه گوگل]سبک‌ها تغییر می‌کنند، از ریتم‌های قبیله‌ای و مانورهای ارکستری گرفته تا ترکیب راک آوانگارد اما انگیزه به سمت بیان ثابت می ماند
[ترجمه ترگمان]این سبک ها تغییر می کنند، از ریتم های قبیله ای و مانورها برای ترکیب راک آوانگارد؛ اما انگیزه ای که به سمت ابراز وجود دارد ثابت باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tribal areas retain their status - which means that to this day there is no law and no democracy.
[ترجمه گوگل]مناطق قبیله ای وضعیت خود را حفظ می کنند - به این معنی که تا امروز هیچ قانون و دموکراسی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]مناطق قبیله ای وضعیت خود را حفظ می کنند - که به این معنی است که تا امروز هیچ قانون و دموکراسی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For years, tribal leaders suspected the funds were being mismanaged by Uncle Sam.
[ترجمه گوگل]برای سال ها، رهبران قبیله مشکوک بودند که این بودجه توسط عمو سام سوء مدیریت می شود
[ترجمه ترگمان]سال ها، رهبران قبایل مظنون بودند که این وجوه توسط عمو سام اداره می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The first tribal art sale will be held in May.
[ترجمه گوگل]اولین فروش هنر عشایر در اردیبهشت ماه برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]اولین فروش هنری قبیله ای در ماه می برگزار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Both were marauding, tribal war-leaders whose main aim was to bring military glory to themselves and their followers.
[ترجمه گوگل]هر دو غارتگر و رهبران جنگ قبیله ای بودند که هدف اصلی آنها ایجاد شکوه نظامی برای خود و پیروانشان بود
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها غارت و چپاول شده بودند، رهبران جنگ قبیله ای که هدف اصلی آن ها آوردن افتخار نظامی به خود و پیروان آن ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ایلیاتی (صفت)
tribal

قبیله ای (صفت)
tribal

ایلی (صفت)
tribal

طایفه ای (صفت)
tribal

تباری (صفت)
tribal

سبطی (صفت)
tribal

انگلیسی به انگلیسی

• relating to tribes, characteristic of a clan
tribal describes things relating or belonging to tribes.

پیشنهاد کاربران

Tribal Marketing:
Tribal marketing is the process of segmenting audiences based on shared beliefs, affinities and interests, instead of clustering by demographics such as age and gender
عشایری
ایلیاتی
وابسته به اقوام کوچرو
قبیله ای , فوق العاده جذاب زیبا شاد و تحصیلات عالی و در نزد خداوند بسیار گرامی و دوست داشتنی
We will have an exciting and cool wedding celebration
I would be happy to be a happy clan bride tribal and fabric friend
...
[مشاهده متن کامل]

جشن عروسی هیجان انگیز ، چشمگیر جذاب و باحالی خواهیم داشت
بیخودی نیست که عروس قبیله شاد و هم دوست فابریکی خواهم شد

بپرس