triage

/ˈtraɪɪdʒ//ˈtriːɑːʒ/

(پزشکی - به ویژه در جنگ و زلزله و غیره - تقسیم بیماران به سه گروه: - درمان ناپذیر - صعب العلاج - زود درمان و دادن ارجحیت به دسته ی سوم) رده بندی درمانی، رده درمانی، ارجحیت رده بندی شده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a system of determining priority of medical treatment, on the basis of need, chances of survival, and the like, to victims on a battlefield or in a hospital emergency ward.

- The nurse in charge of triage rapidly identified the men most in danger of bleeding to death.
[ترجمه گوگل] پرستار مسئول تریاژ به سرعت مردانی را که بیشتر در معرض خطر خونریزی تا حد مرگ بودند شناسایی کرد
[ترجمه ترگمان] پرستاری که مسئول triage بود به سرعت افراد را در معرض خطر خونریزی تا مرگ شناسایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: any system of priority devised before or during an emergency to determine the order in which acts of assistance will be carried out.

جمله های نمونه

1. Then the triage nurse is perhaps the most important member of the team.
[ترجمه گوگل]سپس پرستار تریاژ شاید مهمترین عضو تیم باشد
[ترجمه ترگمان]سپس پرستار triage احتمالا مهم ترین عضو تیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The triage system originated as a speedy method of prioritising patients that poured into battlefield hospitals.
[ترجمه گوگل]سیستم تریاژ به عنوان یک روش سریع برای اولویت‌بندی بیمارانی که به بیمارستان‌های میدان جنگ سرازیر می‌شوند، نشأت می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]سیستم ارزیابی به عنوان یک روش سریع برای اولویت بندی بیمارانی که به بیمارستان نبرد می ریختند، آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Preservation efforts currently amount to architectural triage.
[ترجمه گوگل]تلاش‌های حفظ در حال حاضر به تریاژ معماری تبدیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]حفظ و نگهداری در حال حاضر به ارزیابی معماری بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. First - in unit initiated a START Triage tagging system.
[ترجمه گوگل]اول - در واحد یک سیستم برچسب گذاری START Triage را راه اندازی کرد
[ترجمه ترگمان]اولین واحد شروع یک سیستم برچسب زنی Triage START را آغاز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Concise and organized Triage began at 34 minutes into exercise.
[ترجمه گوگل]تریاژ مختصر و سازمان یافته در دقیقه 34 شروع شد
[ترجمه ترگمان]Concise و Triage سازمان یافته از ۳۴ دقیقه بعد شروع به ورزش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Well, they triage, of course, when there's lots of people there. Most serious things first.
[ترجمه گوگل]خوب، آنها تریاژ می کنند، البته، زمانی که افراد زیادی آنجا باشند اول جدی ترین چیزها
[ترجمه ترگمان]خب، اونا دارن رسیدگی میکنن، البته وقتی آدمای زیادی اونجا هستن مهم تر از همه چیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What is Product Support: Diagnose & amp ; Triage Service?
[ترجمه گوگل]پشتیبانی محصول چیست: تشخیص و تقویت سرویس تریاژ؟
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی محصول چیست: تشخیص & و خدمات Triage؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To decrease the lapsus rate of pre-examination triage of surgical abdomen.
[ترجمه گوگل]هدف کاهش میزان لپسوس تریاژ شکم جراحی قبل از معاینه
[ترجمه ترگمان]هدف کاهش میزان lapsus of قبل از معاینه شکم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Second, it contains a medical area for triage and treatment.
[ترجمه گوگل]دوم، شامل یک منطقه پزشکی برای تریاژ و درمان است
[ترجمه ترگمان]دوم، این منطقه شامل یک حوزه پزشکی برای ارزیابی و درمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Triage Area set up and a command vehicle arrived with all the necessary supplies and equipment.
[ترجمه گوگل]منطقه تریاژ راه اندازی شد و یک خودروی فرماندهی با تمام لوازم و تجهیزات لازم وارد شد
[ترجمه ترگمان]منطقه Triage راه اندازی شد و یک وسیله نقلیه فرماندهی با تمام لوازم و تجهیزات لازم وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The triage nurse asks if anyone in his family ever suffered from epilepsy, stroke, TIAs, etc.
[ترجمه گوگل]پرستار تریاژ می پرسد آیا کسی در خانواده او تا به حال از صرع، سکته مغزی، TIA و غیره رنج برده است؟
[ترجمه ترگمان]پرستار triage می پرسد که آیا کسی در خانواده او از صرع، سکته، TIAs و غیره رنج می برد یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But nope, 'pretend' it ain't so. Triage will happen.
[ترجمه گوگل]اما نه، "تظاهر کن" اینطور نیست تریاژ اتفاق خواهد افتاد
[ترجمه ترگمان]اما نه، وانمود کن که اینطور نیست Triage اتفاق می افته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Paramedic Firefighters were assigned responsibilities as Triage Officer and Transportation Officer.
[ترجمه گوگل]به آتش نشانان پیراپزشکی مسئولیت هایی به عنوان افسر تریاژ و افسر حمل و نقل محول شد
[ترجمه ترگمان]ماموران آتش نشانی به عنوان افسر Triage و افسر حمل و نقل مسئولیت تعیین کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They were also asked how much total waiting time elapsed between triage and departure from the emergency room.
[ترجمه گوگل]همچنین از آنها پرسیده شد که کل زمان انتظار بین تریاژ و خروج از اورژانس چقدر سپری شده است
[ترجمه ترگمان]همچنین از آن ها پرسیده شد که چقدر زمان انتظار بین triage و خروج از اتاق اورژانس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She would accept students at the margins, but she acknowledged that she was engaging in a form of triage.
[ترجمه گوگل]او دانشجویان را در حاشیه می پذیرفت، اما اذعان داشت که درگیر نوعی تریاژ است
[ترجمه ترگمان]او دانشجویان را در حاشیه قبول می کرد، اما او تصدیق می کرد که به شکل of عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• prioritizing of needed actions during crisis conditions

پیشنهاد کاربران

اولویت بندی یا رده بندی درمانی ( اسم ) : سیستمی که در آن یک پزشک یا پرستار به طور مختصر بیماران را می بیند تا تصمیم بگیرد چه کسی باید اول درمان شود.
رده بندی درمانی
The process of quickly examining patients who are taken to a hospital in order to decide which ones are the most seriously ill and must be treated first
فرایند غربالگری بیماران جهت تعیین اولویت همراه با تعیین فوریت آنها
...
[مشاهده متن کامل]

The team's main job is to treat trauma victims at the scene of a disaster and perform triage.
The triage nurse told him he would have to wait.
The casualties were triaged.
Patients are triaged so that those most in need get blood first.
The hardest thing for me was having to start triaging and treating patients in a less than ideal environment.

triage
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/triage
توی بیمارستان ها برای تعیین وضعیت بیماره
noun - uncountable :
اولویت بندی درمان بیماران
( روش تصمیم گیری در مورد اینکه چه کسی ابتدا تحت درمان پزشکی قرار می گیرد، با توجه به شدت آسیب دیدگی هر فرد )
به عنوان مثال :
They were also asked how much total waiting time elapsed between triage and departure from the emergency room
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/triage
تریاژ ( به فرانسوی: triage ) فرایند اولویت بندی بیماران برای بهره مندی از درمان است که بر اساس شدت وخامت حال بیمار انجام می شود.
رده بندی
اولویت بندی کردن بیماران یا مسائل ( ظاهراً ابتدا در علم پزشکی از این تکنیک استفاده می شده و بعدها وارد علم مدیریت هم شده است ) .
اولویت بندی کردن

بپرس