triad

/ˈtraˌjæd//ˈtraɪæd/

معنی: سه تایی، ثلاثی، مجموعه سهتایی، مجموع سه چیز، تثلیث
معانی دیگر: سه گانه، سه نفره، سه جزئی، سه بخشی، تثلیک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: triadic (adj.), triadism (n.)
(1) تعریف: a group of three persons or things that are similar or related.

(2) تعریف: in music, a three-tone chord, usu. the first, third, and fifth notes in a scale.

جمله های نمونه

1. a triad of symptoms
نشانگان سه گانه،سه نشانه ی بیماری

2. For the faculty, there exists the triad of responsibilities: teaching, research, and service.
[ترجمه گوگل]برای دانشکده، سه گانه مسئولیت وجود دارد: تدریس، تحقیق و خدمات
[ترجمه ترگمان]برای هیات علمی، سه گانه مسیولیت وجود دارد: آموزش، تحقیق، و خدمات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Elwin Silverstein, account executive with the Triad Insurance Group, enjoys the annual holiday brunch his employer hosts.
[ترجمه گوگل]الوین سیلورستاین، مدیر حسابداری در گروه بیمه تریاد، از صبحانه تعطیلات سالانه میزبان کارفرمایش لذت می برد
[ترجمه ترگمان]elwin سیلورستین، مدیر اجرایی گروه بیمه triad، از گذراندن تعطیلات سالانه در میان میزبان کارفرمای خود لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But then the Triad thug was falling backward, the knife spinning away harmlessly through the air.
[ترجمه گوگل]اما سپس اراذل Triad داشت به عقب سقوط می کرد، چاقو به طور بی ضرری در هوا می چرخید
[ترجمه ترگمان]اما پس از آن که قاتل مافیای چینی به پشت افتاد، چاقویی که بی ضرر در هوا پرواز می کرد، به دور خود می چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But other alleged triad leaders used violence to muscle their way into the business, according to the police.
[ترجمه گوگل]به گفته پلیس، اما سایر رهبران سه گانه ادعایی از خشونت استفاده کردند تا راه خود را به تجارت وارد کنند
[ترجمه ترگمان]اما به گفته پلیس، دیگر رهبران این سه گروه از خشونت برای ماهیچه دادن راه خود در این کار استفاده کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Behind him are three priests representing the male triad.
[ترجمه گوگل]پشت سر او سه کشیش به نمایندگی از سه گانه مرد هستند
[ترجمه ترگمان]پشت سر او سه تا کشیش هستند که نمایندگی از تثلیث را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Hong Kong police special triad squad responded with pressure of its own, according to McNicol.
[ترجمه گوگل]به گفته مک نیکول، تیم سه گانه ویژه پلیس هنگ کنگ با فشار خودش پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]طبق گفته McNicol، گروه سه گانه پلیس هنگ کنگ با فشار خود واکنش نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We also triad to apply the new timing analysis method to X - ray binaries.
[ترجمه گوگل]ما همچنین روش جدید تجزیه و تحلیل زمان بندی را برای باینری های اشعه ایکس اعمال می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما همچنین از روش آنالیز زمان بندی جدید برای دوتایی پرتو ایکس استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The triad that bears his name is the association of hiatal hernia, gallbladder disease, and diverticulosis.
[ترجمه گوگل]سه گانه ای که نام او را یدک می کشد، ارتباط فتق هیاتال، بیماری کیسه صفرا و دیورتیکولوز است
[ترجمه ترگمان]سه گانه که نام او مربوط به فتق فتق فتق فتق فتق معده، بیماری صفرا و diverticulosis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Look, CJ, I need someone from outside the Triad who I can trust.
[ترجمه گوگل]ببین، سی جی، من به کسی از خارج از Triad نیاز دارم که بتوانم به او اعتماد کنم
[ترجمه ترگمان]ببین، \"CJ\"، من یه نفر از خارج از \"تراید\" میخوام که بهش اعتماد کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pheochromocytomas usually present with hypertension and the symptom triad of headaches, diaphoresis and palpitations.
[ترجمه گوگل]فئوکروموسیتوم ها معمولاً با فشار خون بالا و علائم سه گانه سردرد، دیافورز و تپش قلب ظاهر می شوند
[ترجمه ترگمان]Pheochromocytomas معمولا با فشار خون بالا و علایم triad سردرد، diaphoresis و تپش قلب وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This coordinate system is called the triad at the point.
[ترجمه گوگل]این سیستم مختصات، سه گانه در نقطه نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]این سیستم مختصات \"سه گانه\" نام دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At tetrad stage, dyad, triad, tetrad with micronucleus and polyad appeared.
[ترجمه گوگل]در مرحله تتراد دیاد، سه گانه، تتراد با ریزهسته و پلیاد ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]در مرحله tetrad، dyad، triad با micronucleus و polyad ظاهر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Assemble into a triad body or diad body. Its regulator knob in pressure regulating valve can be locked, to prevent the location changed in the process of working.
[ترجمه گوگل]به یک بدنه سه گانه یا بدنه دیاد مونتاژ کنید دستگیره رگولاتور آن در شیر تنظیم فشار می تواند قفل شود تا از تغییر مکان در فرآیند کار جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]تشکیل یک بدن سه گانه یا بدن diad را تشکیل دهید قفل تنظیم کننده آن در سوپاپ تنظیم فشار می تواند قفل باشد تا از تغییر مکان در فرآیند کار جلوگیری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Assemble into a triad body or diad body through linked bracket which has mounting holes for fixing.
[ترجمه گوگل]از طریق براکت متصل شده که دارای سوراخ های نصب برای تثبیت است، به یک بدنه سه گانه یا بدنه دید مونتاژ کنید
[ترجمه ترگمان]تشکیل یک بدن سه گانه یا بدنه diad از طریق پرانتز متصل که باعث ایجاد سوراخ هایی برای تعمیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سه تایی (اسم)
trine, trio, triad, triplet

ثلاثی (اسم)
triad

مجموعه سه تایی (اسم)
triad

مجموع سه چیز (اسم)
triad

تثلیث (اسم)
triad, triune, triplication, triplicity

تخصصی

[کامپیوتر] مجموعه سه تایی
[برق و الکترونیک] سه تایی گروه مثلثی از سه لکه فسفری کوچک روی صفحه نمایش لامپ تلویزیونی پرتو - کاتدی سه رنگ . هر لکه یکی از سه رنگ اصلی قرمز، سبر یا آبی را هنگام جارو شدن با باریکه الکترونی CRT گسیل می کند . مجموعه ی سه لکه فسفری کی پیکسل را می سازد که کوچکترین عنصر تصویر روی صفحه نمایش است .
[نساجی] سه ظرفیتی
[ریاضیات] سه گانه، سه تائی، ثلاثی، سه وجهی
[پلیمر] سه تایی

انگلیسی به انگلیسی

• threesome, group of three
a triad is a group of three similar things; a formal word.

پیشنهاد کاربران

سه گان ( اسم ) : گروهی از سه ساختار متحد یا کاملاً وابسته به هم یا سه نشانه یا اثری که با هم رخ می دهند.
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A group of three; a set of three related things or people 3️⃣
🔍 مترادف: Trio
✅ مثال: The triad of principles guiding their work included integrity, innovation, and excellence.
یک گروه یا مجموعه از سه شخص یا شیء مرتبط
گروه گنگستری چینی - اوباش چینی
در روانشناسی: مثلث سازی
triad ( موسیقی )
واژه مصوب: آکورد سه‏صدایی
تعریف: آکوردی که از سه‏ صدای مختلف تشکیل شده باشد
a group or set of three related people or things
گروه سه نفری از. . .
مثلث

بپرس