triable

/ˈtraɪəbəl//ˈtraɪəbl/

معنی: ازمودنی، ازمایش کردنی
معانی دیگر: قابل رسیدگی در دادگاه، محاکمه کردنی یا شدنی، دادرسی پذیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: triableness (n.)
• : تعریف: subject or liable to trial in a court of law.

مترادف ها

ازمودنی (صفت)
triable

ازمایش کردنی (صفت)
triable

تخصصی

[حقوق] قابل طرح در دادگاه

انگلیسی به انگلیسی

• capable of being subjected to court trial

پیشنهاد کاربران

بپرس