1. we read the list of the casualties with trepidation
با ترس و لرز فهرست تلفات را خواندیم.
2. With some trepidation, I opened the door.
3. It was with some trepidation that I viewed the prospect of cycling across Uganda.
[ترجمه گوگل]با کمی ترس به دورنمای دوچرخه سواری در اوگاندا نگاه کردم
[ترجمه ترگمان]با ترس و لرز بود که دورنمای دوچرخه سواری در میان اوگاندا را مشاهده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He knocked on the door with some trepidation.
5. We view future developments with some trepidation.
[ترجمه گوگل]ما به تحولات آینده با کمی ترس نگاه می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما تحولات آینده را با ترس و لرز می بینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The men set off in fear and trepidation.
[ترجمه گوگل]مردان با ترس و وحشت به راه افتادند
[ترجمه ترگمان]مردان با ترس و لرز به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I have written of hypnotism with fear and trepidation.
[ترجمه گوگل]من از هیپنوتیزم با ترس و وحشت نوشته ام
[ترجمه ترگمان]من از هیپنوتیزم با ترس و وحشت نوشته ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It was with some trepidation that I slid a 5-pound chicken with peeled, quartered potatoes into the 500-degree oven.
[ترجمه گوگل]با کمی ترس بود که یک مرغ 5 پوندی را با سیب زمینی پوست کنده و ربع شده داخل فر 500 درجه گذاشتم
[ترجمه ترگمان]با ترس و لرز بود که من یک مرغ پنج پوندی را باز کردم و سیب زمینی را در ظرف ۵۰۰ درجه تقسیم کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It is thus with some trepidation that I say the cohabitation rule makes sense.
[ترجمه گوگل]بنابراین با کمی ترس می گویم که قانون زندگی مشترک منطقی است
[ترجمه ترگمان]در نتیجه با ترس و لرز گفتم که قانون هم زیستی منطقی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Some of this apparent trepidation is due to overwhelming self criticism of the proposal.
[ترجمه گوگل]بخشی از این ترس آشکار به دلیل انتقاد شدید از خود از این پیشنهاد است
[ترجمه ترگمان]برخی از این هراس ظاهری ناشی از انتقاد شدید از این پیشنهاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The threat of an epidemic caused great alarm and trepidation.
[ترجمه گوگل]تهدید یک بیماری همه گیر باعث نگرانی و وحشت بزرگی شد
[ترجمه ترگمان]این تهدید یک بیماری همه گیر بود که موجب ترس و نگرانی شدید می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I threw in my entire savings toward the down-payment and, with trepidation, agreed to manage the building.
[ترجمه گوگل]تمام پساندازم را صرف پیشپرداخت کردم و با ترس، موافقت کردم که ساختمان را مدیریت کنم
[ترجمه ترگمان]من کل پس انداز خود را به سمت پیش پرداخت کردم و با دلواپسی موافقت کردم که ساختمان را اداره کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. When the world descended on Sydney last month it was with trepidation.
[ترجمه گوگل]هنگامی که جهان در ماه گذشته به سیدنی فرود آمد، با وحشت بود
[ترجمه ترگمان]ماه پیش که دنیا در سیدنی به سر می برد با ترس و لرز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Like all bathroom scales, ours are trod with hope and trepidation.
[ترجمه گوگل]مانند همه ترازوهای حمام، ترازوهای ما هم با امید و وحشت پا میگیرند
[ترجمه ترگمان]مانند همه فلس های حمام با بیم و هراس گام بر می دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Concern that others will discover the secrets in the dark rooms of our mind fills us with trepidation and mistrust.
[ترجمه گوگل]نگرانی از اینکه دیگران اسرار اتاق های تاریک ذهن ما را کشف کنند ما را مملو از ترس و بی اعتمادی می کند
[ترجمه ترگمان]نگرانی ای که دیگران اسرار اتاق های تاریک ذهن ما را کشف خواهند کرد، ما را با ترس و بدگمانی پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید