trendy

/ˈtrendi//ˈtrendi/

(عامیانه)، مطابق آخرین مد، مد روز، باب روز، رایج، شیک، اهل مد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: trendier, trendiest
• : تعریف: of or relating to the latest style or mode.
مترادف: chic, fashionable, in, modish, stylish, up-to-date
متضاد: conservative, passe, square, unfashionable
مشابه: current, modern, popular, swank

- a trendy hairstyle
[ترجمه گوگل] یک مدل موی مد روز
[ترجمه ترگمان] مدل موی مد روز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Designer beers and trendy wines have replaced the good old British pint.
[ترجمه گوگل]آبجوهای دیزاینر و شراب های مد روز جایگزین پینت خوب قدیمی بریتانیا شده اند
[ترجمه ترگمان]آبجو Designer و شراب های trendy جایگزین the قدیمی انگلیسی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was trying to be really cool and trendy.
[ترجمه گوگل]او سعی می کرد واقعا باحال و شیک باشد
[ترجمه ترگمان]اون سعی می کرد که خیلی خونسرد و جذاب باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He had a trendy haircut, an earring and designer stubble .
[ترجمه گوگل]او یک مدل موی شیک، یک گوشواره و یک ته ریش طراح داشت
[ترجمه ترگمان]اون یه مدل موی کوتاه داشت، یه گوشواره و designer
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Trendy trainers and designer labels have become aspirational status symbols, especially among the young.
[ترجمه گوگل]مربیان مد روز و برچسب های طراح به نمادهای وضعیت آرزویی، به ویژه در میان جوانان تبدیل شده اند
[ترجمه ترگمان]مربیان Trendy و برچسب های طراح، به خصوص در میان جوانان، تبدیل به نماد وضعیت آرمانی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Trendy teachers are denying children the opportunity to study classic texts.
[ترجمه گوگل]معلمان مرسوم، فرصت مطالعه متون کلاسیک را از کودکان دریغ می کنند
[ترجمه ترگمان]معلمان Trendy در حال محروم کردن کودکان از فرصت تحصیل متون کلاسیک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He writes for some trendy magazine for the under-30s.
[ترجمه گوگل]او برای برخی از مجلات مد روز برای زیر 30 سال می نویسد
[ترجمه ترگمان]او برای مجله مد روز زیر ۳۰ سال می نویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I used to wear trendy gear but it just looked ridiculous.
[ترجمه گوگل]من قبلا لباس های مد روز می پوشیدم اما به نظر مضحک می آمد
[ترجمه ترگمان]من همیشه لباس می پوشیدم اما خیلی مضحک به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He may be old hat among the trendy younger generation, but his shows draw more viewers than any other comedian.
[ترجمه گوگل]او ممکن است در میان نسل جوان شیک پوش قدیمی باشد، اما نمایش های او بیش از هر کمدین دیگری بینندگان را جذب می کند
[ترجمه ترگمان]او ممکن است در میان نسل جوان مد روز کلاه کهنه داشته باشد، اما نمایش او بینندگان بیشتری نسبت به هر کمدین دیگری جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is nothing trendy, no attempt to take something old and it give it a new twist.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز مرسوم نیست، هیچ تلاشی برای گرفتن چیزی قدیمی وجود ندارد و به آن پیچ و تاب جدیدی می دهد
[ترجمه ترگمان]بدون هیچ تلاشی، هیچ تلاشی برای گرفتن یک چیز قدیمی و یک چرخش جدید وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Trendy bars and restaurants are opening and inexpensive apartments in the area are getting hard to find.
[ترجمه گوگل]بارها و رستوران‌های مد روز در حال افتتاح هستند و پیدا کردن آپارتمان‌های ارزان قیمت در این منطقه سخت می‌شود
[ترجمه ترگمان]رستوران ها و رستوران ها در حال باز شدن هستند و آپارتمان های ارزان در این منطقه پیدا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But this trendy new board game is littered with connotations of drug use.
[ترجمه گوگل]اما این بازی رومیزی جدید مرسوم، مملو از معانی استفاده از مواد مخدر است
[ترجمه ترگمان]اما این بازی جدید مد روز، پر از مفاهیم ضمنی استفاده از مواد مخدر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And they have a trendy baseball cap.
[ترجمه گوگل]و کلاه بیسبال مد روز دارند
[ترجمه ترگمان] و یه کلاه trendy هم دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Delgado predicts that blonde hair will become trendy this summer.
[ترجمه گوگل]دلگادو پیش‌بینی می‌کند که موهای بلوند تابستان امسال شیک خواهند شد
[ترجمه ترگمان]دلگادو پیش بینی کرد که موهای بور در تابستان امسال مد نظر قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They're a fast moving, trendy tracksuited, van-driving team.
[ترجمه گوگل]آن‌ها یک تیم ون‌راننده، با لباس‌های ورزشی مد روز، متحرک هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها حرکت سریع، مد روز مد روز و تیم van هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There are cafes at the beach, trendy restaurants in the Gaslamp area downtown.
[ترجمه گوگل]کافه‌هایی در ساحل، رستوران‌های مد روز در منطقه Gaslamp در مرکز شهر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]کافه های ساحلی و رستوران های مد روز در ناحیه Gaslamp در مرکز شهر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in keeping with the current trend; stylish, fashionable
trendy things or people are very fashionable and modern; an informal word.

پیشنهاد کاربران

مثال؛
Those shoes are really trendy right now.
A person might say, “I like to stay up - to - date with trendy fashion. ”
In a conversation about music, someone might comment, “This song has a trendy sound that appeals to a younger audience. ”
البته ترندی اینجوری نوشته میشه trendiy یا trendiyo
شمایل امروزین، بروز
فراگیر ، همگانی، روا، گسترده
Trendy means modern
مد
( شخص ) مد پرست/اهل مد ، رایج ، زیبا ، مجلل ، به روز ، مد روز .
Modern , stylish , popular
مد روز
دو معنی داره که اولین معنی صفته و معنی دوم اسمه
1_چیزی که مطابق آخرین مده_مد روزه مثل لباس مد روز
Trendy clothes/club
2_کسی که خیلی تابع آخرین مده یعنی خیلی مد روزه
This is where all the North London trendies go for a night out
مد روز و جدید
محبوب ، سر زبان افتاده، رایج ، باب ، مد روز و. . . .
صفت : trendy
اسم : trend
به روز ترین، باب روز
امروزی
مدگرا
بروز رسانی
پیشنهاد میکنم ، جدید و به روز مدت زمانی گذاشته شود. تشکر
برای لغت trendy من پیشنهاد میکنم که معنی آن را
برای مدت کمی محبوب بودن بگذارید
باتشکر
مد جدید
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس