trenchancy

/ˈtrent͡ʃənsi//ˈtrent͡ʃənsi/

معنی: تیزی، برندگی، قاطعی
معانی دیگر: نفوذ، شکاف

جمله های نمونه

1. The non-government organization is the trenchancy weapon for the United States and western nations to promote their values, and carry on military intervention and regime change.
[ترجمه گوگل]سازمان غیردولتی سلاحی است که برای ایالات متحده و کشورهای غربی برای ترویج ارزش های خود و ادامه مداخله نظامی و تغییر رژیم است
[ترجمه ترگمان]سازمان غیر دولتی سلاح trenchancy برای ایالات متحده و کشورهای غربی است تا ارزش های آن ها را ارتقا دهد و مداخله نظامی و تغییر رژیم را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Today, innovation is the trenchancy character, and the essence of library management is innovation.
[ترجمه گوگل]امروزه، نوآوری، خصلت ترانشانس است و جوهر مدیریت کتابخانه، نوآوری است
[ترجمه ترگمان]امروزه، نوآوری ویژگی trenchancy است و ماهیت مدیریت کتابخانه نوآوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Symbiosis Cooperation Marketing is trenchancy weapon of Chinese retail enterprise.
[ترجمه گوگل]بازاریابی همکاری Symbiosis سلاح ترانسانی شرکت خرده فروشی چینی است
[ترجمه ترگمان]بازاریابی هم کاری Symbiosis سلاحی برای شرکت خرده فروشی چینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The art of construct mirrors and materializes trenchancy quality and susceptivity the essence of the dark culture.
[ترجمه گوگل]هنر ساختن آینه‌ای است و کیفیت و حساسیت جوهره فرهنگ تاریک را به واقعیت تبدیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]هنر ساختن آینه و کیفیت trenchancy، کیفیت فرهنگ تاریک را به تصویر می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lottery, a trenchancy means of absorbing capital, has been gained rapid development. It has actual meaning for favorable issuance that study the lottery consumers' behavior.
[ترجمه گوگل]قرعه کشی، وسیله ای برای جذب سرمایه، به سرعت توسعه یافته است معنای واقعی برای صدور مطلوب است که رفتار مصرف کنندگان لاتاری را مطالعه می کند
[ترجمه ترگمان]بلیط بخت آزمایی، یعنی وسیله ای برای جذب سرمایه، پیشرفت سریعی داشته است این به معنای واقعی برای صدور مطلوبی است که رفتار مصرف کنندگان لاتاری را مورد مطالعه قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It echoes trenchancy to realism as well as complements and perfects relating theory.
[ترجمه گوگل]این انعکاس گرایش به رئالیسم و ​​همچنین مکمل و کامل کننده نظریه مربوط است
[ترجمه ترگمان]این سبک به رئالیسم، مکمل و مکمل نظریه مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Report that is used widely in our life is a trenchancy tool for browsing, analyzing information and printing the results.
[ترجمه گوگل]گزارشی که به طور گسترده در زندگی ما مورد استفاده قرار می گیرد، ابزاری برای مرور، تجزیه و تحلیل اطلاعات و چاپ نتایج است
[ترجمه ترگمان]گزارش که به طور گسترده در زندگی ما مورد استفاده قرار می گیرد ابزار trenchancy برای مرور، تحلیل اطلاعات و چاپ نتایج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It has characteristics of variations of form, denseness of distribution, all - sided functions and trenchancy of effect.
[ترجمه گوگل]دارای ویژگی های تنوع شکل، چگالی توزیع، عملکردهای همه جانبه و تراز اثر است
[ترجمه ترگمان]این مدل دارای ویژگی های گوناگونی از فرم، denseness توزیع، توابع پیوسته و trenchancy اثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The editorial in the Tsun Wan Yat Po were deeply regarded by the later generations because of its trenchancy standpoint and style of stronger China to fight off the western world.
[ترجمه گوگل]سرمقاله در تسون وان یات پو عمیقاً توسط نسل‌های بعدی مورد توجه قرار گرفت، زیرا این سرمقاله به دلیل دیدگاه ترانسانسی و سبک چین قوی‌تر برای مبارزه با جهان غرب بود
[ترجمه ترگمان]سرمقاله \"ون Yat\" (Tsun Yat)به دلیل دیدگاه trenchancy و سبک of چین برای مبارزه با دنیای غرب عمیقا مورد توجه نسل های بعدی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تیزی (اسم)
edge, verjuice, acuteness, sharpness, poignancy, trenchancy

برندگی (اسم)
sharpness, trenchancy

قاطعی (اسم)
trenchancy

انگلیسی به انگلیسی

• sharpness, wittiness; vigor; distinctness, definition

پیشنهاد کاربران

بپرس