1. He never experienced the full horrors of trench warfare.
[ترجمه گوگل]او هرگز وحشت کامل جنگ خندق را تجربه نکرد
[ترجمه ترگمان]او هرگز ترس های کامل جنگ را تجربه نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او هرگز ترس های کامل جنگ را تجربه نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Lastly, trench warfare is a policy Mr Yeltsin has pursued with some success for much of the past 1months.
[ترجمه گوگل]در نهایت، جنگ خندق سیاستی است که آقای یلتسین طی یک ماه گذشته با موفقیت دنبال کرده است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، جنگ trench یک سیاست است که آقای یلتسین در طی ۱ ماه گذشته با برخی موفقیت ها دنبال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نهایت، جنگ trench یک سیاست است که آقای یلتسین در طی ۱ ماه گذشته با برخی موفقیت ها دنبال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. More years of trench warfare and carnage on the Western Front. were now almost unavoidable.
[ترجمه گوگل]سالهای بیشتر جنگ خندق و کشتار در جبهه غرب اکنون تقریباً غیرقابل اجتناب بودند
[ترجمه ترگمان]سال های بیشتری از جنگ جوی و کشتار در غرب غربی ما الان تقریبا اجتناب ناپذیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سال های بیشتری از جنگ جوی و کشتار در غرب غربی ما الان تقریبا اجتناب ناپذیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The little-noticed trench warfare over Senate confirmation of presidential appointees is nothing new.
[ترجمه گوگل]جنگ سنگر که کمتر مورد توجه قرار گرفته بر سر تایید سنا از منصوبان ریاست جمهوری چیز جدیدی نیست
[ترجمه ترگمان]جنگ trench که در سنا مورد تایید مجلس سنا قرار گرفته، چیز تازه ای نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جنگ trench که در سنا مورد تایید مجلس سنا قرار گرفته، چیز تازه ای نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Yet to continue trench warfare as before would be a mistake.
[ترجمه گوگل]با این حال ادامه جنگ خندق مانند گذشته اشتباه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، تا پیش از آن که به جنگ trench ادامه دهد، یک اشتباه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، تا پیش از آن که به جنگ trench ادامه دهد، یک اشتباه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In the trench warfare in a lot of his comrades were wounded in the gunfire.
[ترجمه گوگل]در جنگ خندق تعداد زیادی از همرزمانش بر اثر شلیک گلوله مجروح شدند
[ترجمه ترگمان]در جنگ سنگر تعداد زیادی از رفقایش در تیراندازی مجروح شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در جنگ سنگر تعداد زیادی از رفقایش در تیراندازی مجروح شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. W . W . I was fought with trench warfare.
[ترجمه گوگل]دبلیو دبلیو من با جنگ خندق جنگیدم
[ترجمه ترگمان]دبلیو دبلیو من با جنگ trench جنگیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دبلیو دبلیو من با جنگ trench جنگیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Instead, 70,000 on both sides died in trench warfare; a stalemate led to a truce.
[ترجمه گوگل]در عوض، 70000 نفر از هر دو طرف در جنگ خندق کشته شدند یک بن بست منجر به آتش بس شد
[ترجمه ترگمان]در عوض، ۷۰۰۰۰ نفر در هر دو طرف در جنگ trench کشته شدند؛ بن بست به بن بست رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در عوض، ۷۰۰۰۰ نفر در هر دو طرف در جنگ trench کشته شدند؛ بن بست به بن بست رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. WSJ: You've described the filmmaking process as trench warfare.
[ترجمه گوگل]WSJ: شما روند ساخت فیلم را جنگ خندق توصیف کردید
[ترجمه ترگمان]WSJ: شما فرآیند ساخت فیلم سازی را به عنوان جنگ سنگری توصیف کرده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]WSJ: شما فرآیند ساخت فیلم سازی را به عنوان جنگ سنگری توصیف کرده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Diplomacy becomes trench warfare.
[ترجمه گوگل]دیپلماسی تبدیل به جنگ خندق می شود
[ترجمه ترگمان]دیپلماسی به جنگ trench تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دیپلماسی به جنگ trench تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The musical evokes the courage and humour of the troops amidst the horror of trench warfare.
[ترجمه گوگل]این موزیکال شجاعت و شوخ طبعی سربازان را در میان وحشت جنگ خندق تداعی می کند
[ترجمه ترگمان]موسیقی، شجاعت و شجاعت قشون را در میان وحشت جنگ trench پدید می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]موسیقی، شجاعت و شجاعت قشون را در میان وحشت جنگ trench پدید می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They changed the way we fought war -- caused us to back away from trench warfare.
[ترجمه گوگل]آنها نحوه جنگیدن ما را تغییر دادند - باعث شدند ما از جنگ خندق عقب نشینی کنیم
[ترجمه ترگمان]آن ها روشی را که ما با جنگ جنگیدیم عوض کردند - - باعث شد که ما از جنگ trench عقب نشینی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها روشی را که ما با جنگ جنگیدیم عوض کردند - - باعث شد که ما از جنگ trench عقب نشینی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Instead of the war ending quickly, it became bogged down in trench warfare.
[ترجمه گوگل]به جای اینکه جنگ به سرعت پایان یابد، درگیر جنگ خندق شد
[ترجمه ترگمان]در عوض جنگ به سرعت پایان یافت و در جنگ trench فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در عوض جنگ به سرعت پایان یافت و در جنگ trench فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Under certain conditions, warfare works better to the overall victory than trench warfare.
[ترجمه گوگل]تحت شرایط خاص، جنگ برای پیروزی کلی بهتر از جنگ خندق عمل می کند
[ترجمه ترگمان]تحت شرایط خاص، جنگ برای پیروزی کلی نسبت به جنگ trench بهتر عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تحت شرایط خاص، جنگ برای پیروزی کلی نسبت به جنگ trench بهتر عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید