صفت ( adjective )
مشتقات: tremulously (adv.), tremulousness (n.)
مشتقات: tremulously (adv.), tremulousness (n.)
• (1) تعریف: trembling or wavering, or inclined to tremble or waver.
• متضاد: steady
• مشابه: shaky
• متضاد: steady
• مشابه: shaky
- Her hands had become tremulous as the illness worsened.
[ترجمه گوگل] با بدتر شدن بیماری، دستانش می لرزیدند
[ترجمه ترگمان] دستانش می لرزید و بیماری بدتر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دستانش می لرزید و بیماری بدتر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Overcome by nerves, he answered in a tremulous voice.
[ترجمه گوگل] اعصابش را گرفته بود و با صدایی لرزان جواب داد
[ترجمه ترگمان] با صدای لرزانی پاسخ داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] با صدای لرزانی پاسخ داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: timid, anxious, or fearful.
• متضاد: confident
• مشابه: afraid, shy, timorous
• متضاد: confident
• مشابه: afraid, shy, timorous
- Alone on the stage, the child appeared tremulous.
[ترجمه گوگل] کودک تنها روی صحنه، لرزان به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان] کودک در صحنه تنها به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کودک در صحنه تنها به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: done or made in a shaky manner.
- The tiny infant made a tremulous cry.
[ترجمه گوگل] نوزاد کوچک گریه ای لرزان کرد
[ترجمه ترگمان] کودک کوچک گریه را سر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کودک کوچک گریه را سر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He managed a tremulous signature on the hospital consent forms.
[ترجمه گوگل] او یک امضای لرزان در فرم های رضایت بیمارستان داشت
[ترجمه ترگمان] او امضای لرزانی را روی فرم های موافقت بیمارستان مدیریت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او امضای لرزانی را روی فرم های موافقت بیمارستان مدیریت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید