1. I felt all trembly.
2. Hand flying to mouth, she gave a queer, trembly laugh and looked at her children.
[ترجمه گوگل]دست به دهان پرواز کرد، خنده ای عجیب و لرزان کرد و به فرزندانش نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]دست به دهان برد و او خندید و به بچه هاش نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دست به دهان برد و او خندید و به بچه هاش نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Trembly and shaky from head to foot.
[ترجمه گوگل]از سر تا پا می لرزد و می لرزد
[ترجمه ترگمان]trembly و لرزان از آن سر تا پا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]trembly و لرزان از آن سر تا پا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She's the trembly survivor of a family that stiff-upper-lipped its way through suicides and other tragedies.
[ترجمه گوگل]او بازمانده وحشتناک خانوادهای است که راه خود را از طریق خودکشی و دیگر مصیبتها پشت سر گذاشته است
[ترجمه ترگمان]او بازمانده trembly خانواده ای است که از طریق خودکشی و سایر فجایع از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او بازمانده trembly خانواده ای است که از طریق خودکشی و سایر فجایع از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The rabbit still had the whiff of trembly, nervous game.
[ترجمه گوگل]خرگوش هنوز بوی بازی لرزان و عصبی را داشت
[ترجمه ترگمان]خرگوش هنوز بوی رعشه آور و عصبی را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خرگوش هنوز بوی رعشه آور و عصبی را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Jim said it made him all over trembly and feverish to be so close to freedom.
[ترجمه گوگل]جیم گفت که این همه او را به لرزه و تب در می آورد که اینقدر به آزادی نزدیک شده است
[ترجمه ترگمان]جیم می گفت که این کار او را از روی رعشه و تب ساخته بود تا این قدر نزدیک به آزادی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جیم می گفت که این کار او را از روی رعشه و تب ساخته بود تا این قدر نزدیک به آزادی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His eyes. . . flashed in such a way. It made you feel. . . trembly inside.
[ترجمه گوگل]چشمانش به این شکل فلش کرد این حس بهت دست داد لرزان در داخل
[ترجمه ترگمان]چشمانش برقی زد این باعث شد احساس trembly درونت احساس کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چشمانش برقی زد این باعث شد احساس trembly درونت احساس کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The cold wind blew and blew, trees were a little trembly .
[ترجمه گوگل]باد سردی میوزید و میوزید، درختها کمی میلرزیدند
[ترجمه ترگمان]باد سرد می وزید و می وزید و درختان کمی می لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باد سرد می وزید و می وزید و درختان کمی می لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید