treatment

/ˈtriːtmənt//ˈtriːtmənt/

معنی: رفتار، معامله، علاج، درمان، معالجه، تلقی
معانی دیگر: طرز برخورد، رسیدگی، پردازش، تیمار، مداوا، طرز عمل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of treating, or the way in which one treats another.
مشابه: deal

- She had not known of her father's cruel treatment toward her brother.
[ترجمه عرفان حامی فر] او از رفتار بی رحمانه پدرش در قبال برادرش خبر ندارشت
|
[ترجمه گوگل] او از رفتار ظالمانه پدرش با برادرش اطلاعی نداشت
[ترجمه ترگمان] از رفتار ظالمانه پدرش به برادرش خبر نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her son's treatment of her as an incompetent child made the elderly woman furious.
[ترجمه گوگل] رفتار پسرش با او به عنوان یک کودک نالایق باعث عصبانیت زن سالخورده شد
[ترجمه ترگمان] رفتار پسرش به او، به عنوان یک بچه بی عرضه، زن مسن را عصبانی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a remedy or series of measures designed to relieve or cure a disease or ailment; therapy.
مشابه: cure

- I've tried many treatments for insomnia but none have been effective.
[ترجمه گوگل] من درمان های زیادی را برای بی خوابی امتحان کرده ام اما هیچ کدام موثر نبوده اند
[ترجمه ترگمان] من درمان های زیادی برای بی خوابی امتحان کرده ام اما هیچ کدام موثر نبوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She begins her cancer treatment at the hospital next week.
[ترجمه گوگل] او هفته آینده درمان سرطان خود را در بیمارستان آغاز می کند
[ترجمه ترگمان] او هفته آینده درمان سرطانش را در بیمارستان آغاز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the particular way or style in which something is portrayed by a writer or artist.

- Feminists have criticized the author's treatment of women, saying that his female characters are always portrayed as weak and passive.
[ترجمه گوگل] فمینیست ها از برخورد نویسنده با زنان انتقاد کرده و گفته اند که شخصیت های زن او همیشه ضعیف و منفعل نشان داده می شوند
[ترجمه ترگمان] Feminists از رفتار نویسنده زنان انتقاد کرده اند و می گویند که شخصیت های مونث او همواره به صورت ضعیف و منفعل به تصویر کشیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: a process in which something is acted upon, especially to clean it or preserve it.

- The new plant is designed for the treatment of waste water.
[ترجمه مصطفی] تصفیه خانه جدید برای تصفیه فاضلاب طراحی شده است
|
[ترجمه گوگل] کارخانه جدید برای تصفیه فاضلاب طراحی شده است
[ترجمه ترگمان] این کارخانه جدید برای تصفیه آب زباله طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The treatment of foods with radiation has caused worries among some consumers.
[ترجمه حمیدرضا نظری] تیمار کردن مواد غذایی با پرتودهی باعث نگرانی برخی از مصرف کنندگان شده است
|
[ترجمه گوگل] درمان مواد غذایی با اشعه باعث نگرانی برخی از مصرف کنندگان شده است
[ترجمه ترگمان] درمان غذاهایی با تشعشع باعث نگرانی برخی از مصرف کنندگان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. decent treatment
رفتار محترمانه

2. equitable treatment
رفتار منصفانه

3. his treatment of his father stinks
رفتار او با پدرش بسیار ناخوشایند است.

4. his treatment of this subject was very masterly
رسیدگی کردن او به این موضوع بسیار استادانه بود.

5. medical treatment
درمان پزشکی

6. preferential treatment of his own family mem- bers
رفتار تبعیض آمیز نسبت به اعضای خانواده ی خودش

7. rigid treatment
رفتار سختگیرانه

8. symptomatic treatment
درمان هم افتی (نشانه ای)

9. their treatment of each other bordered on brutality
رفتارشان با هم،دست کمی از سبعیت نداشت.

10. a fair treatment of people without regard to their race or religion
رفتار منصفانه با مردم بدون درنظر گرفتن نژاد و مذهب آنها

11. her cold treatment repulsed all of her suitors
برخورد سرد او همه ی خواستگارانش را سرخورده کرد.

12. his cruel treatment of his children was absolutely scandalizing
رفتار ستمگرانه ی او با فرزندانش کاملا مشمئز کننده بود.

13. his ignorant treatment of foreigners
رفتار جاهلانه ی او با خارجیان

14. his lenient treatment of his students made him popular
رفتار مداراآمیز او با شاگردانش او را محبوب کرد.

15. his miserable treatment of his own children
رفتار شرم آور او نسبت به فرزندانش

16. the book's treatment of old age is complete
این کتاب پیری را به طور کامل مورد بررسی قرار می دهد.

17. the brutal treatment of the prisoners
رفتار وحشیانه نسبت به زندانیان

18. the humane treatment of the defeated nations
رفتار انسانی با ملل شکست خورده

19. the inhuman treatment of prisoners
رفتار غیرانسانی با زندانیان

20. the rough treatment of the demonstrators by the police
رفتار خشونت آمیز پلیس با تظاهر کنندگان

21. their scandalous treatment of racial and religious minorities
رفتار شرم آور آنها با اقلیت های نژادی و مذهبی

22. a red-carpet treatment
پذیرایی مجلل،خوشامدگویی شاهانه

23. an illness amenable to treatment
بیماری درمان پذیر

24. he is receiving hospital treatment
او در بیمارستان تحت درمان است.

25. is there any effective treatment for this disease?
آیا برای این بیماری علاج موثری وجود دارد؟

26. many colds abort without treatment
بسیاری از سرماخوردگی ها بدون مداوا در اوایل کار برطرف می شوند.

27. the outcry against cruel treatment of prisoners
اعتراض پر سر و صدا نسبت به رفتار ظالمانه با زندانیان

28. a new facility for outpatient treatment
ساختمان تازه ای برای درمان بیماران سرپایی

29. an infection that responded to treatment
عفونتی که در اثر درمان رو به بهبود گذاشت

30. the women asserted their right to equal treatment
بانوان مدعی حقوق متساوی با مردان بودند.

31. physical exercise can be a complement to medical treatment
ورزش بدنی می تواند مکمل درمان پزشکی باشد.

مترادف ها

رفتار (اسم)
action, exploit, gesture, behavior, conduct, treatment, manner, demeanor, bearing, dealing, deportment, comportment, thews, step, demarche, ethic, gest

معامله (اسم)
treatment, intercourse, bargain, transaction, dealing

علاج (اسم)
treatment, cure

درمان (اسم)
order, treatment, remedy, therapy

معالجه (اسم)
treatment, therapy

تلقی (اسم)
treatment

تخصصی

[سینما] خلاصه داستان - نوشتن و تهیه طرز برداشت فیلم - طرز برداشت و ارائه - پیش نویس فیلمنامه - پرداخت - فیلم رفتار - برداشت یا ارائه مطلب - پیش نویس
[عمران و معماری] تصفیه - ترمیم - پالایش - بهسازی
[صنایع غذایی] رفتار، معامله، معالجه، ط رز عمل، درمان
[فوتبال] معالجه-درمان
[زمین شناسی] عملیات، بهسازی، تیمار
[صنعت] رفتار، تیمار، حالت هر یک از سطوح عامل در طراحی آزمایش ها
[نساجی] عمل آوری - عملیات - پروردن
[ریاضیات] تفسیر، تیمار، تعبیر، بررسی، بحث، طرز عمل، رفتار، تفسیر
[پلیمر] عمل آوری، آماده سازی
[آمار] تیمار

انگلیسی به انگلیسی

• medical care, therapy, care; relation, attitude, behavior; handling, usage; artistic or stylistic handling
medical treatment consists of all the things done to make a sick person well again.
your treatment of someone is the way you behave towards them or deal with them.

پیشنهاد کاربران

در صنعت نفت به معنای تصفیه هم است
در برخی نوشتار ها ، "روش کار" هم برگردان در خوری است.
در بازرگانی خارجی TARIF TRATMENT ببه معنی رفتار یا رژیم تعرفه ای است TRATMENT رفتار عملکرد
{مکانیک شکست}
عملیات، رفتار
{مهندسی مخزن} عملیات، رفتار
یکی از معانی
treatment
پرداختن و صحبت کردن راجبه یک موضوع هستش.
OF A SUBJECT [uncountable and countable] a particular way of dealing with or talking about a subject ⇒ treat:
I didn’t think the film gave the issue serious treatment
درمان، روش برخورد
مثال: The doctor prescribed a new treatment for her condition.
پزشک یک درمان جدید برای وضعیت او تجویز کرد.
[فرآوری مواد معدنی] عمل آوری، تصفیه
تصفیه، حذف آلودگی
درمان، رفتار، عملیات پاکسازی، رسیدگی
دوره بهسازی
a group of 80 Iranian female and male students at the intermediate level took part in the treatment.
In order to evaluate the effect of the treatment pre and posttests design were utilized.
خدمات هم معنی میده. مثلا:
Beauty treatment: خدمات زیبایی
عملیات حرارتی heat treatment
درمان کردن، رفتار کردن، مهمان کردن، پردازش کردن ( در هر متن متفاوت ترجمه میشود )
تمهید
روش اجرا آزمایش در انجام پژوهش
در معنویات به معنی"شفاعت" است. بر گرفته شده از مترجم پیشکسوت بانو گیتی خوشدل.
در کشاورزی به معنی عمل ضدعفونی کردن بذور را میگویند
unfair treatment of someone because of their religion, race, or other personal features
[فرآوری مواد معدنی] ترسیب
[فرآوری مواد معدنی] عمل آوری
پرداختن ( به موضوعی یا چیزی. . . )
sewage treatment equipment = تجهیزات تصفیه فاضلاب
روش اجرا
رویکرد
نحوه برخورد
در تحقیق تجربی روش اجرای آزمایش
در تحقیق تجربی به معنای "رویه آزمایشی" می باشد
treatment ( پزشکی )
واژه مصوب: درمان 1
تعریف: سامان بخشی و مراقبت از بیمار برای مقابله با بیماری یا اختلال یا آسیب یا پیشگیری از آنها
فرآیند بررسی ( در تحقیق )
در مهندسی عمران: تثبیت soil treatment : تثبیت خاک
[در مباحثِ نظری] پرداخت
special treatment
معنی تحت اللفظی: رفتار خاص و ویژه
مفهوم: پارتی بازی
پردازش، مدیریت،
شیمی: اصلاح
things done to treat an illness
آماده سازی ( در آزمایشگاه )
درمان، معالجه، تغلیظ مواد معدنی ، آمایش ، عمل آوری ، عملیات
دامپزشکی و علوم دامی
درمان، تیمار
رویکرد. مواجهه.
محصولات درمانی
⁦✔️⁩رسیدگی
The plants usually require treatment each year
the presentation or discussion of a subject.
Presentation
Discussion
Analysis
Consideration

بررسی
تیمار، رفتار
Medical treatment : درمان پزشکی
Medical Staff : کادر پزشکی
Treatment staff : کادر درمان
معانی treatment :
۱. رفتار - نوع برخورد n
۲. رسیدگی کردن - رسیدگی - بررسی n v
۳. درمان - علاج - رها شدن از بیماری n v
...
[مشاهده متن کامل]

۴. تصفیه n v
Treat :
۱. رفتار کردن - برخورد کردن behave
۲. درمان و معالجه کردن cure
۳. پذیرایی کردن host - serve
۴. پذیرایی banques - turn
۵. مذاکره وگفتگو کردن ( رسمی و قدیمی ) discuss - debate - dispute

تصفیه خانه
در فلسفه :بحث
تدبیر
فرایند
با سلام
Waste treatment
مدیریت پسماند

با سلام
Waste treatment
مدیریت پسماند
رسیدگی
مجاورت
عملیات
درتحقیق آزمایشی به معنای فاکتور یامتغیراست
پزشکی: درمان . . روش درمان
رویارویی
روش درمان کردن
معالجه
بنام خدا
با سلام، درمان.
therapy نیز به معنی درمان میباشد , اما به شکل پسوند. مانندphisiotherapy یا hedrotherapy یعنی اب درمانی.
با تشکر.

معالجه، درمان
1. معالجه
2. رفتار
3. برخورد
4. پالایش یا عمل آوری
1 نحوه، شیوه
2 درنظرگیری
طرز کار
تکمیل
بحث ، تفسیر
تصفیه
پالایش
عمل آوری
بهسازی
راه درمان - روش درمان
The best treatment for a cold is to rest and drink lots of liquids.
the best treatment for a cold is to rest and drink lots of liquids
بهترین درمان برای سرما خوردگی استراحت کردن و نوشیدن زیاد مایعات است
استفاده از - مدیریت - رسیدگی
درمان
در زمین شناسی و عمران به معنی بهسازی
شیوه ای که در آن شخص با شخصی یا چیزی رفتار می کند.
مراقبت های پزشکی که به بیمار داده میشود برای یک بیماری یا صدمه ای که دیده.
استفاده از عامل شیمیایی، فیزیکی و یا بیولوژیکی برای حفظ یا دادن خواص خاص به چیزی.
مثلا تزئینات داخلی منزل window treatment / furniture treatment
اصلاح
در پزشکی به معنای درمان
برخورد
شیمی: برهمکنش

شیمی: واکنش
پاکسازی
( زباله های جامد ) پالایش، ( فاضلاب ) تصفیه، ( پسماند ) پردازش
فراوری
{بهداشت}: تصفیه
هماتو لوژی زیست شناسی
treatment درمان ، معالجه
پردازش
نگرش، تاکید، گرایش
تیمار
طرز اجرا، روش اجرا
رفتار

تصفیه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٩٠)

بپرس