اسم ( noun )
• (1) تعریف: the act of treating, or the way in which one treats another.
• مشابه: deal
• مشابه: deal
- She had not known of her father's cruel treatment toward her brother.
[ترجمه عرفان حامی فر] او از رفتار بی رحمانه پدرش در قبال برادرش خبر ندارشت|
[ترجمه گوگل] او از رفتار ظالمانه پدرش با برادرش اطلاعی نداشت[ترجمه ترگمان] از رفتار ظالمانه پدرش به برادرش خبر نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her son's treatment of her as an incompetent child made the elderly woman furious.
[ترجمه گوگل] رفتار پسرش با او به عنوان یک کودک نالایق باعث عصبانیت زن سالخورده شد
[ترجمه ترگمان] رفتار پسرش به او، به عنوان یک بچه بی عرضه، زن مسن را عصبانی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رفتار پسرش به او، به عنوان یک بچه بی عرضه، زن مسن را عصبانی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a remedy or series of measures designed to relieve or cure a disease or ailment; therapy.
• مشابه: cure
• مشابه: cure
- I've tried many treatments for insomnia but none have been effective.
[ترجمه گوگل] من درمان های زیادی را برای بی خوابی امتحان کرده ام اما هیچ کدام موثر نبوده اند
[ترجمه ترگمان] من درمان های زیادی برای بی خوابی امتحان کرده ام اما هیچ کدام موثر نبوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من درمان های زیادی برای بی خوابی امتحان کرده ام اما هیچ کدام موثر نبوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She begins her cancer treatment at the hospital next week.
[ترجمه گوگل] او هفته آینده درمان سرطان خود را در بیمارستان آغاز می کند
[ترجمه ترگمان] او هفته آینده درمان سرطانش را در بیمارستان آغاز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او هفته آینده درمان سرطانش را در بیمارستان آغاز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: the particular way or style in which something is portrayed by a writer or artist.
- Feminists have criticized the author's treatment of women, saying that his female characters are always portrayed as weak and passive.
[ترجمه گوگل] فمینیست ها از برخورد نویسنده با زنان انتقاد کرده و گفته اند که شخصیت های زن او همیشه ضعیف و منفعل نشان داده می شوند
[ترجمه ترگمان] Feminists از رفتار نویسنده زنان انتقاد کرده اند و می گویند که شخصیت های مونث او همواره به صورت ضعیف و منفعل به تصویر کشیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] Feminists از رفتار نویسنده زنان انتقاد کرده اند و می گویند که شخصیت های مونث او همواره به صورت ضعیف و منفعل به تصویر کشیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: a process in which something is acted upon, especially to clean it or preserve it.
- The new plant is designed for the treatment of waste water.
[ترجمه مصطفی] تصفیه خانه جدید برای تصفیه فاضلاب طراحی شده است|
[ترجمه گوگل] کارخانه جدید برای تصفیه فاضلاب طراحی شده است[ترجمه ترگمان] این کارخانه جدید برای تصفیه آب زباله طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The treatment of foods with radiation has caused worries among some consumers.
[ترجمه حمیدرضا نظری] تیمار کردن مواد غذایی با پرتودهی باعث نگرانی برخی از مصرف کنندگان شده است|
[ترجمه گوگل] درمان مواد غذایی با اشعه باعث نگرانی برخی از مصرف کنندگان شده است[ترجمه ترگمان] درمان غذاهایی با تشعشع باعث نگرانی برخی از مصرف کنندگان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید