🔸 معادل فارسی:
با عمق و احترام با کسی رفتار کردن / برخورد جدی و اصیل داشتن با فرد
در زبان محاوره ای:
طرفو جدی گرفت، با شخصیت باهاش رفتار کرد، سطحی برخورد نکرد، با احترام واقعی طرف بود
... [مشاهده متن کامل]
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( اخلاقی – انسانی ) :**
رفتاری که نشان دهنده ی احترام، توجه واقعی، و درک ارزش های درونی فرد مقابل باشد—not سطحی، نمایشی، یا صرفاً ظاهری
مثال:
> She treats people with substance, not just politeness.
> با مردم با عمق و احترام واقعی رفتار می کنه، نه فقط با ادب ظاهری.
2. ** ( شخصیتی – ارتباطی ) :**
بیانگر برخوردی که بر پایه ی درک، صداقت، و توجه به شخصیت و تجربه ی فرد بنا شده باشد
مثال:
> He treated me with substance, like my thoughts mattered.
> باهام با عمق برخورد کرد، انگار نظراتم براش مهم بود.
3. ** ( اجتماعی – حرفه ای ) :**
در محیط کاری یا اجتماعی، برای توصیف رفتاری که فرد را به عنوان انسان کامل و دارای ارزش می بیند—نه فقط نقش یا ظاهر
مثال:
> A good leader treats their team with substance.
> یه رهبر خوب با تیمش با احترام واقعی و توجه برخورد می کنه.
- - -
🔸 مترادف ها:
treat with respect – engage meaningfully – honor someone’s depth – take seriously – value genuinely – show authentic regard
با عمق و احترام با کسی رفتار کردن / برخورد جدی و اصیل داشتن با فرد
در زبان محاوره ای:
طرفو جدی گرفت، با شخصیت باهاش رفتار کرد، سطحی برخورد نکرد، با احترام واقعی طرف بود
... [مشاهده متن کامل]
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( اخلاقی – انسانی ) :**
رفتاری که نشان دهنده ی احترام، توجه واقعی، و درک ارزش های درونی فرد مقابل باشد—not سطحی، نمایشی، یا صرفاً ظاهری
مثال:
> با مردم با عمق و احترام واقعی رفتار می کنه، نه فقط با ادب ظاهری.
2. ** ( شخصیتی – ارتباطی ) :**
بیانگر برخوردی که بر پایه ی درک، صداقت، و توجه به شخصیت و تجربه ی فرد بنا شده باشد
مثال:
> باهام با عمق برخورد کرد، انگار نظراتم براش مهم بود.
3. ** ( اجتماعی – حرفه ای ) :**
در محیط کاری یا اجتماعی، برای توصیف رفتاری که فرد را به عنوان انسان کامل و دارای ارزش می بیند—نه فقط نقش یا ظاهر
مثال:
> یه رهبر خوب با تیمش با احترام واقعی و توجه برخورد می کنه.
- - -
🔸 مترادف ها: