treadle

/ˈtredl̩//ˈtredl̩/

معنی: پاتخته، جاپایی، رکاب ماشین، رکاب ساختن
معانی دیگر: (دوچرخه و چرخ خیاطی پایی و غیره) رکاب، پایی، پدال

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a lever operated continuously by the foot to drive a machine.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: treadles, treadling, treadled
• : تعریف: to operate a treadle.

جمله های نمونه

1. a bicycle treadle
رکاب دوچرخه

2. My grandmother still uses her old treadle sewing machine.
[ترجمه گوگل]مادربزرگ من هنوز از چرخ خیاطی قدیمی اش استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]مادربزرگم هنوز از چرخ خیاطی قدیمیش استفاده می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was working the treadle of her sewing - machine.
[ترجمه گوگل]داشت روی پایه چرخ خیاطی اش کار می کرد
[ترجمه ترگمان]اون داشت روی ماشین چرخ خیاطی کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Will they really want treadle or dread?
[ترجمه گوگل]آیا آنها واقعاً گام برمی دارند یا ترس؟
[ترجمه ترگمان]آیا واقعا به treadle یا ترس احتیاج دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A D-Lab student tests a treadle pump during the IAP visit to Zambia.
[ترجمه گوگل]یک دانشجوی D-Lab در طول بازدید IAP از زامبیا یک پمپ تردل را آزمایش می کند
[ترجمه ترگمان]یک دانشجوی D - آزمایشگاه در حین بازدید IAP از زامبیا، یک پمپ treadle را آزمایش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So they are using their treadle pumps again.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها دوباره از پمپ های آجدار خود استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها دوباره از پمپ های سانتریفیوژ خود استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Men with treadle pumps often no longer have to leave the farm to seek extra work in cities.
[ترجمه گوگل]مردانی که پمپ‌های پاره‌ای دارند، اغلب دیگر مجبور نیستند مزرعه را برای جستجوی کار اضافی در شهرها ترک کنند
[ترجمه ترگمان]مردان با پمپ های treadle اغلب مجبور به ترک مزرعه برای یافتن کار بیشتر در شهرها نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Be how much a treadle motorcycle direct current fire maker?
[ترجمه گوگل]چقدر موتور سیکلت ترادل آتش ساز جریان مستقیم؟
[ترجمه ترگمان]چه طور یک موتور روشن موتور روشن را هدایت می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Removed the protect bar, treadle and the seat.
[ترجمه گوگل]میله محافظ، پایه و صندلی را برداشته است
[ترجمه ترگمان]جدا از بار، ماشین و صندلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Rail wooden staircases treadle usually wood products, iron products is parapet, handrails are wood products and iron products.
[ترجمه گوگل]راه پله های چوبی ریلی معمولاً مصنوعات چوبی، مصنوعات آهنی جان پناه، نرده ها محصولات چوبی و مصنوعات آهنی هستند
[ترجمه ترگمان]treadle چوبی ریل آهن، معمولا محصولات چوبی هستند و محصولات آهن، parapet، محصولات چوبی و محصولات آهن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. EASY TREADLE DESIGN, exclusive design. Eliminates operator fatigue.
[ترجمه گوگل]طراحی آسان آج، طراحی منحصر به فرد خستگی اپراتور را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]طراحی پیمانه ای، طراحی انحصاری خستگی اپراتور کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To work a treadle . Or operate a lathe?
[ترجمه گوگل]برای کارکردن یک آج یا ماشین تراش کار کنیم؟
[ترجمه ترگمان] تا یه ماشین کار کنم یا ماشین خراطی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. By means of a foot treadle the chain of paddles pushes water along the length of a trough to pour out at the other end.
[ترجمه گوگل]زنجیر پاروها با استفاده از یک پایه پا، آب را در امتداد یک تغار فشار می دهد تا در انتهای دیگر آن بریزد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک فوت، زنجیره ای پارو به همراه طول یک آبشخور، آب را هل می دهد تا در انتهای دیگر بریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The treadle pump is easy to build from bamboo or other wood and two metal cylinders with pistons.
[ترجمه گوگل]ساخت پمپ آج از چوب بامبو یا چوب دیگر و دو سیلندر فلزی با پیستون آسان است
[ترجمه ترگمان]پمپ treadle آسان است که از بامبو یا دیگر چوب و دو سیلندر فلزی با پیستون های ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پاتخته (اسم)
footboard, treadle

جاپایی (اسم)
pedal, treadle

رکاب ماشین (اسم)
treadle

رکاب ساختن (فعل)
treadle

انگلیسی به انگلیسی

• pedal or other mechanical device continually moved by the foot to impart motion
put a treadle in motion, pedal
the treadle on a machine, for example on a spinning wheel or sewing machine, is a lever that you operate with your foot in order to turn a wheel in the machine.

پیشنهاد کاربران

treadle ( حمل ونقل ریلی )
واژه مصوب: آشکارساز نقطه ای
تعریف: ابزاری مکانیکی یا الکتریکی برای مشخص کردن حضور قطار در یک نقطۀ مشخص یا عبور آن از آن نقطه

بپرس