tread water


ایستاده شنا کردن، در جا شنا کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to keep afloat in an erect position with just the head above water by pumping the legs and feet as though walking.

(2) تعریف: to suspend activity, esp. while awaiting further developments; mark time.

جمله های نمونه

1. I think she feels that she's just treading water in that job.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم او احساس می کند که در آن کار فقط آب می خورد
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم او احساس می کند که دارد آب را در این کار می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I could either tread water until I was promoted, which looked to be a few years away, or I could change what I was doing.
[ترجمه گوگل]یا می‌توانستم تا زمانی که ترفیع بگیرم، که به نظر می‌رسید چند سال دیگر باشد، آب را زیر پا بگذارم، یا می‌توانم کاری را که انجام می‌دادم تغییر دهم
[ترجمه ترگمان]می توانستم روی آب قدم بگذارم، تا وقتی که ترفیع گرفته بودم، که چند سال از آنجا دور بودم، یا می توانستم کاری را که انجام می دادم عوض کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All I could do was tread water until the contracts arrived.
[ترجمه گوگل]تنها کاری که می‌توانستم بکنم این بود که تا زمانی که قراردادها برسد، آب بکشم
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که می توانستم بکنم این بود که تا until برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I decided to tread water until a better job came along.
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفتم تا زمانی که کار بهتری پیش بیاید، آب را زیر پا بگذارم
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتم تا زمانی که یه شغل بهتر پیش بیاد، آب راه بندازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He trod water and realized at once how cold he was.
[ترجمه گوگل]آب را زیر پا گذاشت و بلافاصله متوجه شد که چقدر سرد است
[ترجمه ترگمان]او روی آب قدم گذاشت و فورا متوجه شد که چقدر سرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When I get to the pool I am both delighted and relieved to see Winston treading water.
[ترجمه گوگل]وقتی به استخر می‌رسم از دیدن وینستون که در حال قدم زدن در آب است هم خوشحال می‌شوم و هم خیالم راحت می‌شود
[ترجمه ترگمان]وقتی به استخر رسیدم، هر دو خوشحال و خیالم راحت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A few persist in southern Florida, where, literally and figuratively, they appear to be treading water.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی در جنوب فلوریدا ادامه می‌دهند، جایی که به معنای واقعی و مجازی، به نظر می‌رسد که آب را زیر پا می‌گذارند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی باقی مانده در جنوب فلوریدا، جایی که، به صورت تحت اللفظی و مجازی، به نظر می رسد که در حال قدم زدن در آب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The album was treading water, the tour decent enough.
[ترجمه گوگل]آلبوم در آب بود، تور به اندازه کافی مناسب بود
[ترجمه ترگمان]آلبوم در حال قدم زدن در آب بود، سفر به اندازه کافی مناسب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He treads water in heavy seas, yelling to search planes overhead.
[ترجمه گوگل]او آب را در دریاهای سنگین پا می گذارد و فریاد می زند تا هواپیماهای بالای سر را جستجو کند
[ترجمه ترگمان]او در دریاهای پر سنگین آب می زند و نعره می زند که هواپیماها را از بالای سرشان جستجو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We will always remember the mobile of seagulls treading water over Edale.
[ترجمه گوگل]ما همیشه موبایل مرغ های دریایی را که آب را بر فراز ادل می گذارند به یاد خواهیم آورد
[ترجمه ترگمان]ما همیشه تلفن مرغان دریایی را به خاطر خواهیم داشت که بر روی Edale آب راه انداخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The motor trade is still in a very precarious state, with many dealers just treading water and others going bust.
[ترجمه گوگل]تجارت موتور هنوز در وضعیت بسیار متزلزلی قرار دارد، زیرا بسیاری از دلالان فقط آب را زیر پا می گذارند و دیگران در حال سقوط هستند
[ترجمه ترگمان]تجارت موتور هنوز در وضعیت بسیار پرمخاطره قرار دارد و بسیاری از فروشندگان در حال عبور از روی آب و برخی دیگر از آن ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Occasionally, I tread water for three days in a row.
[ترجمه گوگل]گهگاهی سه روز پشت سر هم آب می پاشم
[ترجمه ترگمان]گهگاه، برای سه روز در یک ردیف آب قدم می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The crew of the capsized yacht had to tread water until the rescuers arrived.
[ترجمه گوگل]خدمه قایق تفریحی واژگون شده باید تا رسیدن امدادگران آب را زیر پا بگذارند
[ترجمه ترگمان]خدمه قایق capsized باید تا رسیدن امدادرسانان آب را لگد می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I tread water for three days in a row.
[ترجمه گوگل]من سه روز پشت سر هم آب پاك كردم
[ترجمه ترگمان]من برای سه روز در یک ردیف آب حرکت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• keep one's head above water without moving anywhere; just barely manage without moving ahead

پیشنهاد کاربران

آب در هاون کوبیدن
انجام تلاش هایی که وضعیت، پیشرفت یا عملکرد فرد را حفظ می کند، اما باعث پیشرفت نمی شود
دست و پای الکی زدن، راه به جایی نبردن، درجا زدن
درجازدن

بپرس