treachery

/ˈtret͡ʃəri//ˈtret͡ʃəri/

معنی: خیانت، غدر، بی وفایی، نارو
معانی دیگر: دغلکاری، نابکاری، ریا کاری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: treacheries
(1) تعریف: violation of faith or allegiance; betrayal.
مترادف: betrayal, disloyalty, perfidy
متضاد: allegiance, loyalty
مشابه: deceit, double-dealing, duplicity, guile, infidelity

- His treachery in cheating his own brother saddened their family.
[ترجمه گوگل] خیانت او در فریب دادن برادرش خانواده آنها را ناراحت کرد
[ترجمه ترگمان] خیانت اون به خیانت به برادر خودش، خانواده شون رو ناراحت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an act of betrayal or of disloyalty to one's country; treason.
مترادف: treason
متضاد: loyalty
مشابه: apostasy, conspiracy, insurgence, insurrection, mutiny, rebellion, revolt, revolution, sedition, subversion

- His acts of treachery against his country will not go unpunished.
[ترجمه گوگل] اقدامات خیانت آمیز او علیه کشورش بدون مجازات نخواهد ماند
[ترجمه ترگمان] اعمال خیانت او علیه کشورش مجازات نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Trick and treachery are the practice if fools,that have not wit enough to be honest.
[ترجمه گوگل]حیله و خیانت کاری است برای احمقانی که به اندازه کافی برای صادق بودن عقل ندارند
[ترجمه ترگمان]تریک و خیانت اگر احمق باشند، این کار عاقلانه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was eventually brought to book for his treachery.
[ترجمه Helliyeah] وی درنهایت بخاطر خیانتش مجازات شد
|
[ترجمه گوگل]در نهایت او را به خاطر خیانتش به کتاب آوردند
[ترجمه ترگمان]سرانجام به خاطر خیانت خود به کتاب پی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That night they plumbed the depths of treachery and horror, and murdered the king as he slept.
[ترجمه گوگل]در آن شب آنها اعماق خیانت و وحشت را فرو بردند و شاه را در حالی که در خواب بود به قتل رساندند
[ترجمه ترگمان]آن شب که در ته دل خیانت و وحشت را گم کردند و شاه را همان طور که خوابیده بود به قتل رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was deeply wounded by the treachery of close aides.
[ترجمه گوگل]او بر اثر خیانت دستیاران نزدیک به شدت مجروح شد
[ترجمه ترگمان]از خیانت دستیاران نزدیک عمیقا مجروح شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The stench of treachery hung in the air.
[ترجمه گوگل]بوی تعفن خیانت در هوا معلق بود
[ترجمه ترگمان]بوی تعفن خیانت در هوا معلق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His treachery led to the capture and imprisonment of his friend.
[ترجمه گوگل]خیانت او منجر به دستگیری و زندانی شدن دوستش شد
[ترجمه ترگمان]خیانت او منجر به دستگیری و زندانی شدن دوستش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They faced him with evidence of treachery.
[ترجمه گوگل]آنها با شواهدی مبنی بر خیانت با او روبرو شدند
[ترجمه ترگمان]اونا با مدارک خیانت روبرو شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The inadequacy and treachery of the old leaderships of the working class have made the need all the more imperative.
[ترجمه گوگل]نارسایی و خیانت رهبری های قدیمی طبقه کارگر این نیاز را بیش از پیش ضروری کرده است
[ترجمه ترگمان]عدم کفایت و خیانت رهبران قدیمی طبقه کارگر به ضرورت بیشتری نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For treachery and cold-blooded murder it has seldom been surpassed.
[ترجمه گوگل]برای خیانت و قتل خونسرد به ندرت پیشی گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]به خاطر خیانت و قتل خونسردی که به ندرت از آن پیشی گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Vice is immorality. Infidelity is immorality. Treachery is immorality. Inhumanity is immorality. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]رذیله فجور است خیانت بداخلاقی است خیانت بداخلاقی است غیرانسانی بودن، بی اخلاقی است دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]فساد اخلاق است infidelity فساد اخلاق است خیانت اخلاق است inhumanity فساد اخلاق است دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Treachery from a party gearing up below White Slab - only to sneak on to Great/Bow ahead of the queue.
[ترجمه گوگل]خیانت از طرف یک مهمانی که در زیر تخته سفید آماده می شود - فقط برای ورود به Great/Bow قبل از صف
[ترجمه ترگمان]خیانت از یک حزب در پایین slab - فقط برای دزدکی جلو رفتن به سمت راست \/ تعظیم کردن از صف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For many battered women the unpredictable treachery of a deadly serpent is an apt characterization of the abusive actions of their husbands.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از زنان کتک خورده، خیانت غیرقابل پیش بینی یک مار کشنده، توصیف مناسبی از اعمال توهین آمیز شوهرانشان است
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از زن های فرسوده، همان خیانت غیرقابل پیش بینی که یک افعی مرگبار به زبان می آورد، این است که رفتار ناهنجار شوهرانشان را توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The existence of treachery finds confirmation elsewhere.
[ترجمه گوگل]وجود خیانت در جای دیگری تایید می شود
[ترجمه ترگمان]وجود خیانت، تایید جای دیگر را پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is a fear of treachery.
[ترجمه گوگل]ترس از خیانت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]ترس از خیانت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیانت (اسم)
perfidy, collaboration, infidelity, adultery, betrayal, treason, treachery, disloyalty, untruth, guile, treason felony, ratting, treacherousness, treasonableness

غدر (اسم)
perfidy, betrayal, treason, treachery

بی وفایی (اسم)
adultery, treason, treachery, disloyalty, desertion, unfaith

نارو (اسم)
treachery

انگلیسی به انگلیسی

• betrayal, perfidy, treason, disloyalty
if someone betrays their country or betrays a person who trusts them, you describe their action as treachery.

پیشنهاد کاربران

تزویر
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : treachery
صفت ( adjective ) : treacherous
قید ( adverb ) : treacherously
تدلیس، خیانت، نارو
دوروئی

بپرس