• (1)تعریف: an exaggerated or grotesque imitation or parody, as of a literary work or serious subject, made to ridicule the original. • مشابه: mockery
• (2)تعریف: something so grotesque or inferior as to seem a parody. • مشابه: caricature, mockery
- The unethical, self-serving practices of these reporters represent a travesty of honest journalism.
[ترجمه گوگل] اقدامات غیراخلاقی و منفعت طلبانه این خبرنگاران نشان دهنده یک حماقت از روزنامه نگاری صادق است [ترجمه ترگمان] شیوه های غیر اخلاقی، خود خدمت کردن این خبرنگاران، نوعی از روزنامه نگاری صادقانه را نشان می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: travesties, travestying, travestied
• : تعریف: to make a travesty of; ridicule, mock, or parody. • مشابه: mock
جمله های نمونه
1. his trial was a travesty of justice
محاکمه ی او مسخره کردن عدالت بود.
2. Their marriage was a complete travesty.
[ترجمه Majid Vahid] ازدواج آنها یک فاجعه ی کامل بود. ( مضحکه ی دیگران شدند )
|
[ترجمه گوگل]ازدواج آنها کاملاً مضحک بود [ترجمه ترگمان] ازدواج اونا یه هجو کامل بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. O'Brien described his trial as a travesty of justice .
[ترجمه گوگل]اوبرایان محاکمه خود را به عنوان یک انحراف عدالت توصیف کرد [ترجمه ترگمان]او بر این محاکمه خود را به عنوان تقلید از عدالت توصیف کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Langdale described the court ruling as a travesty of justice.
[ترجمه Peyman Sahebsara] لنگدیل حکم دادگاه را دور از عدالت ارزیابی کرد.
|
[ترجمه گوگل]لنگدیل این حکم دادگاه را یک انحراف از عدالت توصیف کرد [ترجمه ترگمان]Langdale حکم دادگاه را به عنوان تقلید از عدالت توصیف کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The trial was a travesty of justice .
[ترجمه گوگل]این محاکمه یک انصاف عدالت بود [ترجمه ترگمان] محاکمه یه کپی از عدالت بوده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. After a travesty of a trial, Conde was given a five-year jail sentence for an alleged breach of national security.
[ترجمه گوگل]پس از یک محاکمه مضحک، کوند به اتهام نقض امنیت ملی به پنج سال زندان محکوم شد [ترجمه ترگمان]پس از تقلید از محاکمه، کنده به اتهام نقض پیمان امنیت ملی به پنج سال زندان محکوم شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It was a political act, a travesty from start to finish.
[ترجمه Majid Vahid] این یک اقدام سیاسی بود، یک نمایش مضحک از آغاز تا پایان.
|
[ترجمه گوگل]این یک اقدام سیاسی بود، از ابتدا تا انتها یک تحقیر [ترجمه ترگمان]این یک عمل سیاسی بود که از آغاز به پایان می رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The single-parent family is a travesty of human needs.
[ترجمه گوگل]خانواده تک والدى، تحقیر نیازهاى انسان است [ترجمه ترگمان]خانواده تک والد به معنای تقلید از نیازهای بشر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. If we can learn from the travesty of the Hauptmann case, then it will give purpose to an otherwise senseless death.
[ترجمه گوگل]اگر بتوانیم از مضحک بودن پرونده هاوپتمن درس بگیریم، آنگاه به مرگی بیمعنا دست خواهد یافت [ترجمه ترگمان]اگر از تقلید قضیه Hauptmann عبرت بگیریم، در غیر این صورت مرگ بی معنی و بی معنی خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Even a travesty of justice must follow correct procedure.
[ترجمه گوگل]حتی یک حقه و حقه باید از رویه صحیح پیروی کند [ترجمه ترگمان]حتی تقلید از عدالت نیز باید از روش صحیح پیروی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It's a travesty of justice.
[ترجمه گوگل]این یک حماقت از عدالت است [ترجمه ترگمان]این هجو ادبی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Helicopters up above, Oh what a travesty.
[ترجمه گوگل]هلیکوپترها بالا، اوه چه مسخره ای [ترجمه ترگمان]Helicopters بالای، اوه، چه افتضاحی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The play was, in their view, a travesty of the truth.
[ترجمه گوگل]این نمایشنامه از نظر آنها یک حقایق واهی بود [ترجمه ترگمان]نمایش در نظر آن ها یک هجو از حقیقت بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Perhaps then the travesty to follow could have been offset.
[ترجمه گوگل]شاید در آن صورت میتوانست حماقتی که باید دنبال شود جبران شود [ترجمه ترگمان]شاید آن وقت تقلید از این تقلید جبران می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
تعبیر هجو امیز (اسم)
travesty
تقلید مسخره امیز کردن (فعل)
parody, travesty
انگلیسی به انگلیسی
• parody, debased likeness or imitation make a travesty of, ridicule, imitate, ape a travesty of something is a very bad representation of it.
پیشنهاد کاربران
Travesty in English refers to a distorted or absurd imitation of something, often a serious subject, that is presented in a way that makes it seem ridiculous or grotesque. It can also refer to a poor or absurd representation of something. ... [مشاهده متن کامل]
### Definitions: 1. A false, absurd, or distorted representation of something: * Example: The play was a travesty of Shakespeare's original work, making a mockery of the classic. * فارسی: یک نمایش جعلی، مسخره یا تحریف شده از چیزی. 2. A ridiculous or absurd version of something serious: * Example: The trial was a travesty of justice, with no real evidence being presented. * فارسی: نسخه ای مضحک یا ابلهانه از چیزی جدی. - - - این کلمه معمولاً در مواقعی به کار می رود که چیزی به شکل نادرست یا تمسخرآمیز ارائه شده باشد. کلمه "travesty" ریشه در زبان فرانسوی دارد که از کلمه "travesti" به معنای "پوشاندن" یا "پوشیدن" گرفته شده است. در ابتدا این واژه برای اشاره به آثار نمایشی یا شخصیت هایی استفاده می شد که در آن ها ویژگی های اصلی چیزی تغییر یافته یا به طور تحریف شده و غیرواقعی نمایش داده می شد. ### روند شکل گیری معنی: * در تاریخچه اولیه، "travesty" به معنای پوشاندن چیزی به شکلی نادرست یا تغییر ظاهر دادن آن بوده است. به تدریج، این مفهوم به معنای تحریف عمدی یا تقلید مسخره آمیز از چیزی تبدیل شد. برای مثال، یک نمایش یا عملکرد "travesty" ممکن است یک نسخه مسخره آمیز و تحریف شده از چیزی جدی یا ارزشمند مانند آثار کلاسیک یا موضوعات مهم اجتماعی باشد. ### چرا این تغییر معنای خاص ایجاد شده است؟ * وقتی چیزی به شکل "travesty" نمایش داده می شود، اصالت و هدف اصلی آن تغییر داده می شود و به یک نسخه ای پست تر یا مضحک تر از آن تبدیل می شود. در نتیجه، معنای کلمه به تحریف عمدی و اغلب مسخره آمیز چیزی ارزشمند یا جدی رسید. ### مثال ها: 1. A travesty of art – یک تقلید یا نسخه تحریف شده از هنر که از نظر فنی یا مفهومی ضعیف است. 2. A travesty of justice – وقتی سیستم عدالت به شکلی غیرمنصفانه یا مسخره به اجرا در می آید. در کل، معنای کلمه به معنای تقلید مسخره آمیز و تحریف شده از یک چیزی بود که به شکلی ارزشمند یا جدی شناخته می شود. ### 1. A travesty of justice * Meaning: تحریف یا مسخره کردن عدالت * Sentence: The trial was a travesty of justice, with the defendant not receiving a fair trial. * فارسی: دادگاه یک تحریف از عدالت بود، چون متهم محاکمه منصفانه ای نداشت. ### 2. A travesty of art * Meaning: تقلید مسخره آمیز از هنر * Sentence: The film was a travesty of art, failing to capture the true essence of the original novel. * فارسی: فیلم یک تحریف از هنر بود که نتواست جوهره واقعی رمان اصلی را منتقل کند. ### 3. A travesty of the truth * Meaning: تحریف حقیقت * Sentence: The media coverage was a travesty of the truth, distorting the facts for sensationalism. * فارسی: پوشش خبری یک تحریف از حقیقت بود که واقعیت ها را برای هیجان انگیز کردن تغییر داد. ### 4. A complete travesty * Meaning: کاملاً تحریف شده یا مسخره * Sentence: The movie was a complete travesty of the classic story, turning it into a farce. * فارسی: فیلم یک تحریف کامل از داستان کلاسیک بود که آن را به یک کمدی بی معنی تبدیل کرد. ### 5. Travesty of the original * Meaning: تقلید تحریف شده از نسخه اصلی * Sentence: The remake of the movie was a travesty of the original, with none of the charm intact. * فارسی: بازسازی فیلم یک تحریف از نسخه اصلی بود، بدون هیچ کدام از جذابیت های اصلی. ### 6. A travesty of justice system * Meaning: تحریف سیستم عدالت * Sentence: The recent ruling was a travesty of the justice system, undermining people's faith in law. * فارسی: حکم اخیر یک تحریف از سیستم عدالت بود که ایمان مردم به قانون را تضعیف کرد. ### 7. A travesty of democracy * Meaning: تحریف دموکراسی * Sentence: The election was a travesty of democracy, as it was filled with corruption and fraud. * فارسی: انتخابات یک تحریف از دموکراسی بود، چون پر از فساد و تقلب بود. ### 8. It is a travesty to see * Meaning: دیدن چیزی به این شکل یک تحریف است * Sentence: It is a travesty to see such talented athletes wasting their potential. * فارسی: دیدن چنین ورزشکاران بااستعدادی که پتانسیل خود را هدر می دهند یک تحریف است. ### 9. Travesty of the facts * Meaning: تحریف واقعیت ها * Sentence: The documentary was a travesty of the facts, presenting a completely biased version of events. * فارسی: مستند یک تحریف از واقعیت ها بود که نسخه ای کاملاً جانبدارانه از رویدادها ارائه می داد. ### 10. Travesty of the original concept * Meaning: تحریف مفهوم اصلی * Sentence: The new design was a travesty of the original concept, lacking the sophistication and creativity. * فارسی: طراحی جدید یک تحریف از مفهوم اصلی بود که فاقد پیچیدگی و خلاقیت بود. - - - در این جملات، کلمه "travesty" به طور معمول به معنای تحریف یا مسخره کردن چیزی جدی یا ارزشمند استفاده شده است. این کلمه بیشتر در زمینه هایی مانند عدالت، هنر، دموکراسی، یا سیستم ها به کار می رود. chatgpt
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: A false, absurd, or distorted representation of something; mockery 🎭 🔍 مترادف: Parody ✅ مثال: The trial was a travesty of justice, with the verdict seemingly decided before it even began.
تحریف و غلط انگاری چیزی منبع OLD: Oxford Languages a false, absurd, or distorted representation of something
۱ - کار درآوردن ادای کسی یا چیزی، مسخره بازی • silly, cheap, humorous imitation • mockery ۲ - هجو، تقلیدتمسخرآمیز برای انتقاد از موضوعی جدی یا شخصی مهم Farce Comedy satire