traps

/ˈtræps//træps/

نردبان قابل حمل، اسباب، بنه boneh

جمله های نمونه

1. dangerous traps for ignorant tourists
دام های خطرناک برای جهانگردان نادان

2. he traps and transplants beavers to the other sections of the state
او بیدسترها را به دام می اندازد و در بخش های دیگر ایالت اسکان می دهد.

3. he traps wild rabbits and sells their skin
با تله،خرگوش وحشی می گیرد و پوست آنها را می فروشد.

4. Police were checking the area for booby traps.
[ترجمه گوگل]پلیس در حال بررسی منطقه برای یافتن تله های انفجاری بود
[ترجمه ترگمان]پلیس منطقه را برای تله های انفجاری کنترل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Badly-built kit cars can be death traps.
[ترجمه گوگل]خودروهای کیت بد ساخت می توانند تله مرگ باشند
[ترجمه ترگمان]ماشین های کیت ساخته شده می توانند تله مرگ باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Slow down?there are speed traps along this stretch of road.
[ترجمه گوگل]سرعت خود را کم کنید؟ تله های سرعت در طول این مسیر جاده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]آروم؟ در طول این جاده تله ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Police speed traps are operating on this motorway.
[ترجمه گوگل]سرعت گیر پلیس در این بزرگراه فعال است
[ترجمه ترگمان]گروه های گشتی پلیس در این بزرگراه عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A greenhouse stays warm because the glass traps the heat of the sun.
[ترجمه گوگل]گلخانه گرم می ماند زیرا شیشه گرمای خورشید را به دام می اندازد
[ترجمه ترگمان]گلخانه گرم می ماند زیرا شیشه گرمای خورشید را گرفتار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A filter traps dust from the air.
[ترجمه گوگل]یک فیلتر گرد و غبار موجود در هوا را به دام می اندازد
[ترجمه ترگمان]فیلتر خاک را از هوا نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Small print in documents can contain traps for the unwary.
[ترجمه گوگل]چاپ کوچک در اسناد می تواند حاوی تله هایی برای افراد بی احتیاط باشد
[ترجمه ترگمان]چاپ کوچک در اسناد می تواند حاوی دام هایی برای افراد بی احتیاط باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You must beware of those traps — you could take all day getting out of them.
[ترجمه گوگل]شما باید مراقب آن تله ها باشید - می توانید تمام روز را از آنها خارج کنید
[ترجمه ترگمان]تو باید مراقب اون تله ها باشی - میتونی تمام روز ازشون بیرون بری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Gardener's Tips Earwig Traps Quite by accident we have found a good way to trapping earwigs.
[ترجمه گوگل]نکات باغبانی تله گوش کاملاً تصادفی ما یک راه خوب برای به دام انداختن کلاه گوش پیدا کرده ایم
[ترجمه ترگمان]باغبان: به طور تصادفی، به طور تصادفی، راه خوبی برای به دام انداختن earwigs پیدا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pests are monitored with traps laced with attractive pheromones, to time limited chemical spraying with ultra-low volume equipment.
[ترجمه گوگل]آفات با تله های بسته بندی شده با فرمون های جذاب، تا زمان پاشش شیمیایی محدود با تجهیزات بسیار کم حجم کنترل می شوند
[ترجمه ترگمان]آفات همراه با تله های پر شده با pheromones جذاب، تا زمان پخش مواد شیمیایی با تجهیزات فوق کم، تحت نظارت قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Enemy redoubts were strewn with booby traps as a matter of course.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که تله های انفجاری دشمن پراکنده شده بود
[ترجمه ترگمان]دشمن به اندازه کافی با تله های احمقانه پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] گیر کردن ماکو در دهانه تار

انگلیسی به انگلیسی

• measured length of racetrack over which electronic timers register speeds of racing vehicles; set of percussion instrument (music)

پیشنهاد کاربران

اسباب و اثاثیه
تله ها
عضلات تراپسی ، عضلات ذوزنقه ای

بپرس