1. The car rolled onto its roof, trapping him.
[ترجمه گوگل]ماشین روی سقفش غلتید و او را گرفتار کرد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل روی پشت بام چرخید و او را به دام انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اتومبیل روی پشت بام چرخید و او را به دام انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Each fibre has a hollow core trapping still air and aiding warmth.
[ترجمه گوگل]هر فیبر دارای یک هسته توخالی است که هوای ساکن را به دام می اندازد و به گرما کمک می کند
[ترجمه ترگمان]هر تار عنکبوتی یک هسته خالی دارد که هنوز در حال و هوای تازه است و به گرما کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر تار عنکبوتی یک هسته خالی دارد که هنوز در حال و هوای تازه است و به گرما کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The light aircraft then cartwheeled, trapping both men.
[ترجمه گوگل]سپس هواپیمای سبک چرخید و هر دو مرد را به دام انداخت
[ترجمه ترگمان]سپس هواپیماهای سبک به پرواز درآمدند و هر دو مرد را به دام انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس هواپیماهای سبک به پرواز درآمدند و هر دو مرد را به دام انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His car overturned, trapping him inside.
[ترجمه گوگل]ماشینش واژگون شد و او داخل آن گرفتار شد
[ترجمه ترگمان]ماشینش خراب شده و اونو گیر انداخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماشینش خراب شده و اونو گیر انداخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The child needed treatment after trapping her finger in the car door.
[ترجمه گوگل]این کودک پس از گیرکردن انگشتش در درب ماشین نیاز به درمان داشت
[ترجمه ترگمان]کودک پس از به دام انداختن انگشت خود در ماشین به درمان نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کودک پس از به دام انداختن انگشت خود در ماشین به درمان نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The guard hairs are hollow, trapping air within and between them, and the underfur also traps air.
[ترجمه گوگل]موهای محافظ توخالی هستند و هوا را در داخل و بین خود به دام می اندازند و قسمت زیرین نیز هوا را به دام می اندازد
[ترجمه ترگمان]موهای محافظ خالی هستند و هوا را در داخل و بین خود به دام می اندازند، و the هوا نیز هوا را گرفتار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]موهای محافظ خالی هستند و هوا را در داخل و بین خود به دام می اندازند، و the هوا نیز هوا را گرفتار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Trapping is a method which meets with limited success and involves feeding within a specialised wire cage for a period of time.
[ترجمه گوگل]تله گذاری روشی است که با موفقیت محدود روبرو می شود و شامل تغذیه در یک قفس سیمی تخصصی برای مدت زمان می باشد
[ترجمه ترگمان]تله گذاری یک روش است که با موفقیت محدود مطابقت دارد و شامل تغذیه در یک قفس سیمی تخصصی برای یک دوره زمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تله گذاری یک روش است که با موفقیت محدود مطابقت دارد و شامل تغذیه در یک قفس سیمی تخصصی برای یک دوره زمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Today, though trapping still goes on, it is disappearing because there are not enough wild elephants to justify it.
[ترجمه گوگل]امروزه، اگرچه تله گذاری هنوز ادامه دارد، اما در حال ناپدید شدن است زیرا فیل های وحشی کافی برای توجیه آن وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]امروزه، اگرچه به دام انداختن هنوز ادامه دارد، اما به دلیل وجود فیل های وحشی کافی برای توجیه آن وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امروزه، اگرچه به دام انداختن هنوز ادامه دارد، اما به دلیل وجود فیل های وحشی کافی برای توجیه آن وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He followed her down, trapping her against the upholstered arm and his hard muscular body.
[ترجمه گوگل]او را به سمت پایین دنبال کرد و او را به بازوی روکش دار و بدن سخت عضلانی اش گیر انداخت
[ترجمه ترگمان]او را تا پایین دنبال کرد و او را با روکش چرمی و بدن عضلانی خود به دام انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او را تا پایین دنبال کرد و او را با روکش چرمی و بدن عضلانی خود به دام انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Eleven years of trapping has demonstrated that it is inadvisable to generalise from two or three years' experience.
[ترجمه گوگل]یازده سال تله گذاری نشان داده است که تعمیم از تجربه دو یا سه ساله توصیه نمی شود
[ترجمه ترگمان]یازده سال حبس نشان داده است که عاقلانه نیست از دو یا سه سال تجربه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یازده سال حبس نشان داده است که عاقلانه نیست از دو یا سه سال تجربه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Oh, they had a little fun trapping regents going to the bathroom during the lunch break.
[ترجمه گوگل]اوه، آنها با به دام انداختن نایب السلطنه هایی که در زمان استراحت ناهار به حمام می رفتند، سرگرم شدند
[ترجمه ترگمان]اوه، اونا موقع استراحت برای رفتن به دستشویی یه خورده تفریح کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اوه، اونا موقع استراحت برای رفتن به دستشویی یه خورده تفریح کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Physical trapping is likely to be about as effective for neon, argon and krypton.
[ترجمه گوگل]به دام انداختن فیزیکی احتمالاً به همان اندازه برای نئون، آرگون و کریپتون مؤثر است
[ترجمه ترگمان]تله گذاری فیزیکی به احتمال زیاد در مورد لامپ های نئون، آرگون و کریپتون موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تله گذاری فیزیکی به احتمال زیاد در مورد لامپ های نئون، آرگون و کریپتون موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Was she not indeed, not only trapping herself, but deceiving herself, being, to herself, a traitor?
[ترجمه گوگل]آیا او نه تنها خودش را به دام انداخته بود، بلکه خودش را فریب می داد و به خودش یک خائن نبود؟
[ترجمه ترگمان]آیا او نه تنها خود را به دام انداخت بلکه خود را فریب دهد و خود را فریب دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آیا او نه تنها خود را به دام انداخت بلکه خود را فریب دهد و خود را فریب دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Methane is a potent greenhouse gas, each molecule trapping 25 times as much heat radiation as one molecule of carbon dioxide.
[ترجمه گوگل]متان یک گاز گلخانه ای قوی است که هر مولکول 25 برابر بیشتر از یک مولکول دی اکسید کربن تابش گرمایی را به دام می اندازد
[ترجمه ترگمان]متان یک گاز گلخانه ای قوی است، هر مولکول ۲۵ برابر گرما به عنوان یک مولکول کربن دی اکسید به دام می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متان یک گاز گلخانه ای قوی است، هر مولکول ۲۵ برابر گرما به عنوان یک مولکول کربن دی اکسید به دام می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. As a community project, I had them trapping small mammals to get an idea of the world under the snow.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک پروژه اجتماعی، از آنها خواستم پستانداران کوچک را به دام بیاندازند تا تصوری از جهان زیر برف داشته باشند
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک پروژه اجتماعی، من به آن ها اجازه دادم تا پستانداران کوچک را گرفتار کنند تا ایده ای از جهان زیر برف ها به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک پروژه اجتماعی، من به آن ها اجازه دادم تا پستانداران کوچک را گرفتار کنند تا ایده ای از جهان زیر برف ها به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید