trapezium

/trəˈpiːziəm//trəˈpiːzɪəm/

معنی: ذوذنقه، چهار ضلعی غیر منظم، چهار پهلو، شبیه ذوذنقه
معانی دیگر: (انگلیس) رجوع شود به: trapizoid، (امریکا) شکل هندسی که هیچ یک از اضلاع آن موازی نیست، زنخدار ناجور، ذوزنقه ی ناموازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: trapezia, trapeziums
مشتقات: trapezial (adj.)
(1) تعریف: a four-sided plane figure in which no two sides are parallel.

(2) تعریف: a small wrist bone near the base of the thumb.

جمله های نمونه

1. The section of the embankment model was symmetric trapezium and the clay was its filling.
[ترجمه گوگل]مقطع ماکت خاکریز ذوزنقه ای متقارن و خاک رس پرکننده آن بوده است
[ترجمه ترگمان]بخشی از مدل خاکریز متقارن بود و خاک رس آن پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mainly involved were muscles of trapezium, deltoid and brachioradialis but biceps was relatively less.
[ترجمه گوگل]عمدتاً عضلات ذوزنقه، دلتوئید و براکیورادیالیس درگیر بودند اما عضلات دوسر نسبتاً کمتر بود
[ترجمه ترگمان]معمولا ماهیچه های of، deltoid و brachioradialis و عضلات دو سر بازو نسبتا کم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To investigate the influence of scaphoid- trapezium -trapezoid arthrodesis on wrist movement.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی تاثیر آرترودز اسکافوئید- ذوزنقه- ذوزنقه بر حرکت مچ دست
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی تاثیر of - trapezium - trapezoid بر حرکت مچ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hardness testing the depth and the trapezium of the carbonized layers and quench hardened layers.
[ترجمه گوگل]تست سختی عمق و ذوزنقه لایه های کربنی شده و خاموش کردن لایه های سخت شده
[ترجمه ترگمان]سختی برای تست عمق و the لایه های carbonized و رفع لایه های سخت شده دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In this manner they crossed the inner trapezium of the barricade.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب آنها از ذوزنقه داخلی سنگر عبور کردند
[ترجمه ترگمان]این گونه به شکل نیم دایره در سنگر گذشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The truly refreshing and unique contour and trapezium design adds a modern touch to your bathroom.
[ترجمه گوگل]طراحی کانتور و ذوزنقه واقعا با طراوت و منحصر به فرد، حسی مدرن به حمام شما می بخشد
[ترجمه ترگمان]طراحی حقیقتا دوباره سازی و منحصر به فرد و طراحی trapezium یک تماس مدرن را به حمام شما اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A black trapezium is at the top of the ribbon drape and service ribbon.
[ترجمه گوگل]یک ذوزنقه مشکی در بالای نوار روبان و روبان سرویس قرار دارد
[ترجمه ترگمان]چهار چرخه سیاه در بالای روبان و روبان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Based on the gray assembles, the trapezium gray analysis is presented, and it is applied to environmental quality assessment.
[ترجمه گوگل]بر اساس مجموعه‌های خاکستری، آنالیز خاکستری ذوزنقه ارائه شده است و از آن برای ارزیابی کیفیت محیطی استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]براساس مدل gray، تحلیل خاکستری trapezium ارایه می شود و به ارزیابی کیفیت محیطی اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The region's hottest stars are found in the Trapezium Cluster, the brightest cluster near picture center.
[ترجمه گوگل]داغ ترین ستاره های منطقه در خوشه ذوزنقه، درخشان ترین خوشه در نزدیکی مرکز تصویر یافت می شوند
[ترجمه ترگمان]داغ ترین ستاره ها در خوشه Trapezium، درخشان ترین خوشه نزدیک مرکز عکس یافت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The results show, the special grinding chamber made up of trapezium screen can improve grinding capability.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد، محفظه سنگ زنی ویژه ساخته شده از صفحه ذوزنقه ای می تواند قابلیت سنگ زنی را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهند که محفظه خردایش خاص که از صفحه نمایش ساخته شده است می تواند قابلیت آسیاب کردن را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This time the modules are rectangular but they also can be in a shape of a trapezium and letter L.
[ترجمه گوگل]این بار ماژول ها مستطیلی هستند اما می توانند به شکل ذوزنقه و حرف L باشند
[ترجمه ترگمان]این بار ماژول ها مستطیلی هستند، اما می توانند به شکل یک trapezium و حرف L باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The article introduces the usages of PLC programmable logic controller in a magnetic force starter, methods of drawing trapezium plots, here wire connecting methods.
[ترجمه گوگل]در این مقاله کاربردهای کنترل‌کننده منطقی قابل برنامه‌ریزی PLC در راه‌انداز نیروی مغناطیسی، روش‌های ترسیم نمودار ذوزنقه‌ای، روش‌های اتصال سیم‌ها در اینجا معرفی می‌شود
[ترجمه ترگمان]این مقاله، کاربردهای کنترل کننده منطق قابل برنامه ریزی را در یک starter نیروی مغناطیسی، روش های طراحی توطئه های trapezium، در اینجا به روش های اتصال سیم معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After about six months work, I filed the petition in the Supreme Court of India for saving the Taj Mahal, and for saving the life and health of the people living the whole Taj trapezium (area).
[ترجمه گوگل]پس از حدود شش ماه کار، دادخواستی را برای نجات تاج محل و برای نجات جان و سلامت مردم ساکن در کل ذوزنقه تاج (منطقه) به دادگاه عالی هند ارائه کردم
[ترجمه ترگمان]پس از شش ماه کار، من دادخواست را در دادگاه عالی هند برای نجات تاج محل و برای نجات جان و سلامت مردم ساکن کل تاج پوشش دادم (منطقه)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ذوذنقه (اسم)
trapezium

چهار ضلعی غیر منظم (اسم)
trapezium

چهار پهلو (اسم)
trapezium

شبیه ذوذنقه (اسم)
trapezium

تخصصی

[نساجی] ذوزنقه
[ریاضیات] چهار پهلو، ذوزنقه، منحرف

انگلیسی به انگلیسی

• four-sided figure which has no parallel sides; bone in the wrist

پیشنهاد کاربران

اشکال هندسی:
circle = دایره
ellipse = بیضی
square = مربع
rectangle = مستطیل
rectangular prism / cuboid = مکعب مستطیل
triangle = مثلث
right triangle / right - angled triangle = مثلث قائم الزاویه
...
[مشاهده متن کامل]

scalene triangle = مثلث مختلف الاضلاع
isosceles triangle = مثلث متساوی الساقین
equilateral triangle = مثلث متساوی الاضلاع
rhombus = لوزی
parallelogram = متوازی الاضلاع
trapezium / trapezoid = ذوزنقه
cube = مکعب
cone = مخروط
cylinder = استوانه
prism = منشور
pyramid = هرم
sphere = کُره
polygon = چند ضلعی
regular polygon = چند ضلعی منتظم
pentagon = پنج ضلعی
hexagon = شش ضلعی
heptagon = هفت ضلعی
octagon = هشت ضلعی
nonagon = نه ضلعی
decagon = ده ضلعی

Trapezium ( نجوم )
واژه مصوب: ذوزنقه
تعریف: منظومه ای از چهار ستاره که درون سحابی جبار رصد می شود

بپرس