transvestite

/trænzˈvestaɪt//trænzˈvestaɪt/

معنی: زن جامه
معانی دیگر: (کسی که جامه ی افراد جنس مخالف را می پوشد) ترا پوش، مخالف پوش، مبدل پوش، کسی که در لباس ورفتار از جنس مخالف خود تقلیدمیکند، در مورد مرد زن جامه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: transvestism (n.)
• : تعریف: a person who derives pleasure, esp. sexual pleasure, from dressing in clothing and assuming behavior specifically associated with the opposite sex.

جمله های نمونه

1. So the transvestite fails the test of humanist transgression.
[ترجمه گوگل]بنابراین ترنسیستیت در آزمون تخطی اومانیستی مردود می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، transvestite از آزمون تخطی از انسان گرایی ناموفق عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I formed a real friendship with the transvestite man who owned the house where I lived.
[ترجمه گوگل]من با مرد ترانسویستی که صاحب خانه ای بود که در آن زندگی می کردم دوستی واقعی برقرار کردم
[ترجمه ترگمان]من یک دوستی واقعی با مردی که صاحب آن خانه بود و در آن زندگی می کردم تشکیل دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The transvestite and the hermaphrodite: both were disturbing images; perhaps they are less so now.
[ترجمه گوگل]ترانسوستیت و هرمافرودیت: هر دو تصاویر ناراحت کننده بودند شاید الان کمتر شده اند
[ترجمه ترگمان]The و ماده (نر): هر دو این تصاویر آزاردهنده بودند؛ شاید هم اکنون کم تر باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And every so often a transvestite would swagger past, some more obvious than others.
[ترجمه گوگل]و هر چند وقت یکبار یک ترانوستیت از گذشته غافلگیر می‌شود، برخی از آنها آشکارتر از دیگران است
[ترجمه ترگمان]و هر چند گاهی اوقات یک transvestite از گذشته خود را بالا می برد، برخی از آن ها آشکارتر از بقیه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She then mates with the transvestite who never risked his life.
[ترجمه گوگل]سپس با ترانسوستیتی که هرگز جانش را به خطر نینداخت جفت می‌شود
[ترجمه ترگمان]اون هم با دختری که هیچ وقت زندگیش رو به خطر نمیندازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sergio was quite right: if Bandeira was a transvestite he would do anything to prevent the fact from becoming known.
[ترجمه گوگل]سرجیو کاملاً درست می‌گفت: اگر باندیرا یک تراورستیت بود، هر کاری می‌کرد تا از این واقعیت جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]Sergio حق داشت: اگر Bandeira یک transvestite بود، می توانست هر کاری بکند تا از تبدیل شدن حقیقت به آن جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There, in the sweaty darkness, after the transvestite cabaret, to the accompaniment of Rihanna, we kiss.
[ترجمه گوگل]آنجا، در تاریکی عرق‌ریز، بعد از کاباره ترانسوستیت، به همراهی ریحانا، می‌بوسیم
[ترجمه ترگمان]در آنجا، بعد از کاباره sweaty، بعد از کاباره transvestite، با همراهی ریهانا (Rihanna)، ما می بوسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Jason is a transvestite and he likes to have fun at the pub.
[ترجمه گوگل]جیسون یک ترنسوستیت است و دوست دارد در میخانه خوش بگذراند
[ترجمه ترگمان]جیسون زن transvestite و دوست داره تو بار خوش بگذرونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The transvestite toilet has three cubicles and was introduced last month.
[ترجمه گوگل]توالت ترانسوستیت دارای سه اطاقک است و ماه گذشته معرفی شد
[ترجمه ترگمان]توالت transvestite سه اتاق خواب دارد و ماه گذشته معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Leonard: When the transvestite lived here, you didn't care how he kept the place.
[ترجمه گوگل]لئونارد: وقتی ترانسوستیت اینجا زندگی می کرد، برایت مهم نبود که او چگونه این مکان را نگه داشته است
[ترجمه ترگمان]وقتی که اون دختر transvestite اینجا زندگی می کرد، تو اهمیت نمی دادی که چطور اونجا رو نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The guy could be aa transvestite aa junkie a chain saw murderer, or someone really sick.
[ترجمه گوگل]این مرد می تواند یک ترنسوستیت، یک معتاد، یک قاتل اره زنجیری، یا یک فرد واقعاً بیمار باشد
[ترجمه ترگمان]این یارو می تونه یه زنی که یه قاتل زنجیری و یه قاتل رو دیده باشه یا کسی واقعا مریض باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His youngest son, Gregory, a tortured transvestite who eventually changed sex, once called his father "a gin-soaked monster".
[ترجمه گوگل]کوچکترین پسر او، گرگوری، یک تراورستیت شکنجه شده که در نهایت تغییر جنسیت داد، زمانی پدرش را "هیولا آغشته به جین" نامید
[ترجمه ترگمان]کوچک ترین پسرش، گریگوری، یک transvestite شکنجه دهنده که در نهایت جنسیت را تغییر داد، زمانی پدرش را \"هیولای آبی رنگ\" نامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The guy could be a cracked, a transvestite, a flasher, a junkie, a chain-saw murder or someone really sick, Someone, like my Rick.
[ترجمه گوگل]آن مرد می تواند یک کرک شده، یک ترانوستیت، یک فلاشر، یک معتاد، یک قتل با اره زنجیری یا یک شخص واقعاً بیمار باشد، کسی مثل ریک من
[ترجمه ترگمان]این یارو می تونه یه زن transvestite، یه چراغ چشمک زنی باشه، یه معتاد، یه معتاد یا کسی که واقعا مریض باشه، یه نفر، مثل ریک من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Go and see this woman who's just been found not guilty of murdering her transvestite husband.
[ترجمه گوگل]برو و این زنی را ببین که به تازگی در قتل شوهر ترنسوستیتش بی گناه شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]برو و این زن را که فقط در قتل شوهرش مقصر نیست، پیدا کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Let me give you a brief word picture of the average transvestite.
[ترجمه گوگل]بگذارید یک تصویر مختصر از ترنسوستیت متوسط ​​به شما بدهم
[ترجمه ترگمان]بذار یه کلمه مختصر از یه دختر رو به صورت یه زن جلوه بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زن جامه (اسم)
transvestite

انگلیسی به انگلیسی

• person who gets sexual pleasure from dressing in the clothes of the opposite sex (often a homosexual or a transsexual)
a transvestite is a person, usually a man, who enjoys wearing clothes normally worn by people of the opposite sex.

پیشنهاد کاربران

خانم ها و آقایون گل،
معنی این کلمه میشه دگر جنس پوش یعنی کسی که معمولاً و بنا به اختیار خود مبادرت به پوشیدن لباس جنس مخالف می کند.
پاد = دشمن، جنگنده با چیزی یا کسی مانند: پاد تن = آنتی بادی
پاتک= فشرده پادتک = وارونه تک = یورش در برابر یورش دشمن

جان سخن=
پاد جامه = جامه ناهماهنگ با جنسیت = پوشنده جامه وارونه با جنسیت خود
کسی که لباس جنس مخالف را می پوشد ( چه زن چه مرد فرقی نداره )
transvestite ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: دگرپوش 2
تعریف: فردی که دگرپوشی می کند
بدل پوش
زنانه پوش
دگرپوش

بپرس