transvestism

/trænzˈvestɪzəm//trænzˈvestɪzəm/

تقلید از روش و طرز لباس جنس مخالف

جمله های نمونه

1. From here you can determine whether or not transvestism is enough to sate your feelings or if you think that they are further reaching into the realms of transgenderism.
[ترجمه گوگل]از اینجا می توانید تعیین کنید که آیا ترنس وستیسم برای رفع احساسات شما کافی است یا خیر یا فکر می کنید که آنها بیشتر به قلمرو تراجنسیتی می رسند
[ترجمه ترگمان]از اینجا می توانید مشخص کنید که آیا or کافی است تا احساسات خود را بهبود بخشد یا اگر فکر می کنید که آن ها بیشتر به قلمرو of می رسند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. However, transvestism is not just a sexual variation.
[ترجمه گوگل]با این حال، ترنسوستیسم فقط یک تنوع جنسی نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، transvestism تنها یک تغییر جنسی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nature's transvestism occurs in a diverse array of species, from female hyenas with pseudo penises to butch butterflies.
[ترجمه گوگل]ترنس وستیسم طبیعت در طیف متنوعی از گونه ها، از کفتارهای ماده با آلت تناسلی کاذب گرفته تا پروانه های بوت رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]transvestism طبیعت در انواع مختلفی از گونه ها، از کفتارها زنانه با شبه penises به پروانه butch رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. However, this theatrical cross dressing is not considered transvestism in the modern sense of the term, and it does not say anything about the sexual interests or behavior of the performers.
[ترجمه گوگل]با این حال، این لباس متقاطع تئاتری به معنای امروزی آن ترنس وستیسم تلقی نمی شود و چیزی در مورد علایق یا رفتار جنسی اجراکنندگان نمی گوید
[ترجمه ترگمان]با این حال، این لباس نمایش تئاتر نمایشی در مفهوم مدرن واژه به حساب نمی آید، و در مورد علایق جنسی یا رفتار مجریان چیزی نمی گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ignoring Hirschfeld's groundbreaking research, they argued that transvestism was a male phenomenon often associated with fetishism.
[ترجمه گوگل]آنها با نادیده گرفتن تحقیقات پیشگامانه هیرشفلد، استدلال کردند که ترنس گرایی یک پدیده مردانه است که اغلب با فتیشیسم همراه است
[ترجمه ترگمان]آن ها با نادیده گرفتن تحقیقات پیشگامانه Hirschfeld استدلال می کنند که transvestism یک پدیده مردانه است که اغلب با fetishism مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is a psychiatric classification and describes the problems related to transgender identity, and transvestism.
[ترجمه گوگل]این یک طبقه بندی روانپزشکی است و مشکلات مربوط به هویت ترنسجندر و ترنس وستیسم را توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]این یک طبقه بندی روانی است و مشکلات مربوط به هویت تغییر جنسیت داده، و transvestism را توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, a minority partially assume a gender that contradicts their physical sex ( transvestism ), and for an even smaller minority such an inversion is complete ( transsexualism ).
[ترجمه گوگل]با این حال، یک اقلیت تا حدی جنسیتی را فرض می کنند که با جنسیت فیزیکی آنها در تضاد است (ترنس گرایی)، و برای یک اقلیت کوچکتر چنین وارونگی کامل است (ترنسکشوالیسم)
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک اقلیت تاحدی یک جنسیت را فرض می کند که با رابطه جنسی فیزیکی شان مغایر است (transvestism)، و برای یک اقلیت کوچک تر، این وارونگی کامل است (transsexualism)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A lot of the confusion and myth that surrounds transvestism probably comes from the fact that in the West it has always had a bad press and attracted hostile public reaction.
[ترجمه گوگل]بسیاری از سردرگمی‌ها و افسانه‌هایی که پیرامون ترنس‌وستیسم وجود دارد احتمالاً از این واقعیت ناشی می‌شود که در غرب همیشه مطبوعات بدی داشته و واکنش‌های خصمانه عمومی را به دنبال داشته است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ابهام و افسانه ای که transvestism را احاطه کرده، احتمالا ناشی از این واقعیت است که در غرب همیشه مطبوعات بد بوده است و عکس العمل خصمانه مردم را به خود جلب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We have probably inherited some of our knee-jerk reactions to transvestism from the Old Testament attitude that cross-dressers would find 'their blood shall be upon them'.
[ترجمه گوگل]ما احتمالاً برخی از واکنش‌های تند و تیز خود را به ترنس‌ستیزی از نگرش عهد عتیق به ارث برده‌ایم که متقاطع‌ها می‌دانستند «خونشان بر سرشان خواهد بود»
[ترجمه ترگمان]ما احتمالا برخی از واکنش های jerk را به transvestism از رفتار عهد قدیم به ارث برده ایم که زخم بندها بر روی آن ها خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• dressing in clothes of the opposite sex
transvestism is the practice of wearing clothes that are normally worn by a person of the opposite sex, especially for sexual pleasure; a formal word.

پیشنهاد کاربران

**Transvestism** ( یا کراس درسینگ ) به معنای پوشیدن لباس های جنس مخالف است. این اصطلاح معمولاً به عملی اشاره دارد که فرد لباس های جنس مقابل خود را می پوشد، اما معنای دقیق آن و نحوه درک آن در پزشکی و روانشناسی می تواند متفاوت باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
## تعریف و توضیح
- **تعریف کلی:**
پوشیدن لباس های جنس مخالف، که می تواند به دلایل مختلفی انجام شود، از جمله ابراز هویت جنسیتی، دلایل فرهنگی، هنری یا جنسی.
- **در روانشناسی و روانپزشکی:**
- *Transvestism* گاهی به عنوان یک پارافیلیا ( اختلال جنسی ) تعریف می شود که در آن فرد از پوشیدن لباس های جنس مخالف تحریک جنسی می گیرد. این حالت به نام **transvestic disorder** شناخته می شود که وقتی باعث ناراحتی یا اختلال در زندگی فرد شود، به عنوان اختلال تشخیص داده می شود.
- این اختلال بیشتر در مردان همجنس گرایانه یا دگرجنس گرا دیده می شود و ممکن است با سایر پارافیلیاها همراه باشد.
- تفاوت مهمی بین *transvestism* و *transsexualism* ( افرادی که هویت جنسیتی شان با جنس تولدشان متفاوت است ) وجود دارد؛ در حالی که ترنس وستی ها معمولاً از جنسیت بیولوژیکی خود راضی هستند و فقط لباس جنس مخالف می پوشند، ترنس سکشوال ها احساس می کنند باید جنس مخالف باشند و ممکن است جراحی تغییر جنسیت انجام دهند.
- **تاریخچه:**
اصطلاح *transvestism* از سال ۱۹۱۰ توسط پزشک آلمانی مگنوس هیرشفلد مطرح شد و ابتدا به پوشیدن لباس جنس مخالف همراه با رفتارهای غیرمتعارف اشاره داشت.
- - -
## نکات مهم
- همه کسانی که لباس جنس مخالف می پوشند، دچار اختلال روانی نیستند. بسیاری از افراد به دلایل فرهنگی، هنری یا اجتماعی این کار را انجام می دهند ( مثلاً در نمایش ها یا فشن ) .
- اصطلاح "cross - dresser" معمولاً جایگزین محترمانه تر و رایج تر برای "transvestite" است.
- *Transvestic disorder* زمانی تشخیص داده می شود که پوشیدن لباس جنس مخالف باعث ناراحتی شدید یا اختلال در زندگی فرد شود.

بزرگواران
این واژه در متون مختلف " مبدل پوشی" ترجمه شده است
خانم ها و آقایون گل،
دگرجنس پوشی
این کلمه به افرادی ( مخصوصاً مردان ) اشاره می کند که در لباس جنس مخالف در اجتماع ظاهر می شوند و رفتار جنس مخالف را تقلید می کنند.
transvestism ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: دگرپوشی
تعریف: روند یا عادت پوشیدن لباس های جنس دیگر