transversal

/trænsˈvɜːrsəl//trænzˈvɜːsəl/

معنی: نوسنجی، نوسنجی، عرضی
معانی دیگر: خط قاطع دو یا چند خط دیگر، خط متقاطع، خط تراگشتی، همبر، سنجش ارزش برحسی معیار نوینی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: in a crosswise position; transverse.
مشابه: traverse
اسم ( noun )
مشتقات: transversally (adv.)
• : تعریف: a line that intersects two or more lines.

جمله های نمونه

1. The transversal muscle fibre was not cut off, so the integrality of bladder neck was keeped.
[ترجمه گوگل]فیبر عضلانی عرضی قطع نشد، بنابراین یکپارچگی گردن مثانه حفظ شد
[ترجمه ترگمان]نخ ماهیچه transversal قطع نشده بود، بنابراین the گردن مثانه keeped بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the transversal rotation mode, the pupil filter acts as complex amplitude filter and as pure phase filter in the longitudinal tilting mode.
[ترجمه گوگل]در حالت چرخش عرضی، فیلتر مردمک به عنوان فیلتر دامنه پیچیده و به عنوان فیلتر فاز خالص در حالت کج شدن طولی عمل می کند
[ترجمه ترگمان]در حالت چرخشی transversal، فیلتر مردمک به عنوان فیلتر دامنه پیچیده و فیلتر فاز صافی در حالت نوسان طولی عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The figure of the transversal section of a surface breaking discontinuity can not be calculated out conversely from the magnitude and the distribution of its magnetic leakage field.
[ترجمه گوگل]شکل مقطع عرضی یک ناپیوستگی شکست سطحی را نمی توان برعکس از بزرگی و توزیع میدان نشت مغناطیسی آن محاسبه کرد
[ترجمه ترگمان]شکل بخش transversal از یک ناپیوستگی سطحی را نمی توان به صورت عکس از اندازه و توزیع میدان نشت مغناطیسی آن محاسبه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The principle of frequency discrimination(FD) by digital transversal filter is discussed.
[ترجمه گوگل]اصل تمایز فرکانس (FD) توسط فیلتر عرضی دیجیتال مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]اصل تبعیض فرکانس (FD)به وسیله فیلتر transversal دیجیتال مورد بحث و بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Transversal filter models SS signal as stationary, i. e. to analyze signals in average sense.
[ترجمه گوگل]فیلتر عرضی سیگنال SS را به صورت ثابت، i ه برای تجزیه و تحلیل سیگنال ها به معنای متوسط
[ترجمه ترگمان]مدل های فیلتر transversal سیگنال SS را ثابت نگه می دارند ای برای تجزیه و تحلیل سیگنال ها به طور متوسط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Melt chamber designed movable in vertical and transversal directions.
[ترجمه گوگل]محفظه ذوب قابل حرکت در جهات عمودی و عرضی طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]ذوب به محفظه به گونه ای طراحی شده در جهت عمودی و عمودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A novel idea of using Fast Transversal Filter(FTF) adaptive algorithm in Ultra WideBand(UWB) RAKE receiver is proposed for the first time.
[ترجمه گوگل]ایده جدیدی از استفاده از الگوریتم تطبیقی ​​Fast Transversal Filter (FTF) در گیرنده Ultra WideBand (UWB) RAKE برای اولین بار ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک ایده جدید از استفاده از الگوریتم Filter transversal سریع (FTF)در receiver Ultra (UWB)برای اولین بار پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Another is transversal destructive basins, not only covering but also destructuring the zone.
[ترجمه گوگل]دیگری حوضه های مخرب عرضی است که نه تنها منطقه را می پوشاند، بلکه ساختار آن را نیز تخریب می کند
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از حوضه های destructive است که نه تنها پوشش را پوشش می دهد بلکه منطقه را نیز پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Both theory and structures of binary transversal filter (BTF) are introduced. The calculation of BTF tap coefficients is made in frequency domain.
[ترجمه گوگل]هر دو نظریه و ساختار فیلتر عرضی باینری (BTF) معرفی شده‌اند محاسبه ضرایب شیر BTF در حوزه فرکانس انجام می شود
[ترجمه ترگمان]هر دو نظریه و ساختار فیلتر transversal دوتایی (BTF)معرفی می شوند محاسبه ضرایب بهره برداری BTF در حوزه فرکانس انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The coefficients of the FIR transversal filter was identified by using adaptive RLS algorithm while the output signal of the vibration pick-up was input into the FIR transversal filter.
[ترجمه گوگل]ضرایب فیلتر عرضی FIR با استفاده از الگوریتم تطبیقی ​​RLS شناسایی شد در حالی که سیگنال خروجی دریافت ارتعاش به فیلتر عرضی FIR وارد شد
[ترجمه ترگمان]ضرایب فیلتر transversal FIR با استفاده از الگوریتم RLS وفقی شناسایی شدند در حالی که سیگنال خروجی the ارتعاش ورودی را وارد فیلتر transversal اولیه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To study the advantage and indication of transversal approach in the treatment of cardiac cancer.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه مزیت و نشانه رویکرد عرضی در درمان سرطان قلب
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه مزایا و نشانه های رویکرد transversal در درمان سرطان قلبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The transversal intensity distribution remains nearly unchanged with increasing chirp parameter for relatively large values of the pulse duration.
[ترجمه گوگل]توزیع شدت عرضی با افزایش پارامتر چیپ برای مقادیر نسبتاً بزرگ مدت زمان پالس تقریباً بدون تغییر باقی می‌ماند
[ترجمه ترگمان]توزیع شدت transversal با افزایش پارامتر نویز برای مقادیر نسبتا بزرگ مدت زمان پالس، تقریبا بدون تغییر باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Traditional equalizer is the linear transversal equalizer(LTE) which has poor performance when the communication channel has nonlinear characteristics.
[ترجمه گوگل]اکولایزر سنتی یک اکولایزر عرضی خطی (LTE) است که زمانی که کانال ارتباطی دارای ویژگی های غیرخطی است عملکرد ضعیفی دارد
[ترجمه ترگمان]equalizer سنتی، the transversal خطی (LTE)است که عملکرد ضعیف را در زمانی که کانال ارتباطی دارای ویژگی های غیر خطی است، دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Machining performance is also compared between longitudinaland transversal steamways.
[ترجمه گوگل]عملکرد ماشینکاری نیز بین راه‌های بخار عرضی طولی و عرضی مقایسه می‌شود
[ترجمه ترگمان]عملکرد Machining نیز بین longitudinaland transversal steamways مقایسه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The causes of inner transversal crack of cold - draw heavy wall pipe of 45 steel were analyzed.
[ترجمه گوگل]علل ترک عرضی داخلی لوله جداره سرد کششی فولادی 45 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]دلایل ترک ناشی از شکاف داخلی لوله های سنگین دیواره داخلی ۴۵ فولادی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوسنجی (اسم)
transversal

نوسنجی (صفت)
transversal

عرضی (صفت)
accidental, transverse, lateral, transversal, latitudinal, dispensable, inconsiderable

تخصصی

[عمران و معماری] تراگذار
[کامپیوتر] اشکال زدایی ،اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف
[نساجی] عرضی - ازپهنا
[ریاضیات] خط قاطع، خط مورب

پیشنهاد کاربران

تراگذرنده ( در فلسفه )
خط قاطع ( در هندسه )
مقطی ( از زمان؛ مثلا همکاری مقطعی )
حالت قائمه نسبت به محور طولی، حالت قائمه نسبت به راستای طولی
راستای عرضی
قطر پراکنده ( مربع لاتین )
عرضی در آمار و ریاضیات : افقی

بپرس