transudate


ترازهه، فرانشت، مواد فرانشت شده، مواد مترشحه، ترشح، عرق، تراوش

جمله های نمونه

1. Because of middle ear secretions can be serous transudate, but also as a serous exudate and mucus.
[ترجمه گوگل]از آنجا که ترشحات گوش میانی می تواند ترانسودات سروزی باشد، بلکه به عنوان اگزودای سروزی و مخاطی نیز می باشد
[ترجمه ترگمان]به دلیل این که ترشحات گوش میانی می تواند serous transudate باشد، اما به عنوان a serous و خلط بینی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Conclusion SAAG is valuable to differentiate ascitic fluid of portal hypertension from that of non-portal hypertension, and is superior to the exudate–transudate classification.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری SAAG برای افتراق مایع آسیتی پرفشاری خون پورتال از فشار خون غیر پورتال ارزشمند است و نسبت به طبقه‌بندی اگزودا-ترانسودات برتر است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری SAAG برای متمایز نمودن سیال ascitic از فشار خون پورتال از فشار خون portal - ارزشمند است و از طبقه بندی exudate - transudate برتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pleural effusion tapping was also done and showed transudate. Cytology was also sent for study.
[ترجمه گوگل]تاپینگ پلورال افیوژن نیز انجام شد و ترانسودات را نشان داد سیتولوژی نیز برای مطالعه ارسال شد
[ترجمه ترگمان]tapping Pleural نیز انجام شد و transudate نشان داد Cytology نیز برای مطالعه فرستاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Is it transudate or exudate?
[ترجمه گوگل]ترانسودات است یا اگزودا؟
[ترجمه ترگمان]مواد مخدر داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion The concentration of NE is of significant importance in differentiation of exudates and transudate.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری غلظت NE در تمایز اگزودا و ترانسودات از اهمیت قابل توجهی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری غلظت NE از اهمیت قابل توجهی در تمایز of و transudate برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Results The percentage of the aging group is inferior to the young according to transudate and active pathological changes and first treatmant patients respeetively.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: درصد گروه مسن از نظر تغییرات پاتولوژیک فعال و ترانسودات نسبت به جوانان پایین‌تر است و بیماران را به طور مکرر درمان می‌کنند
[ترجمه ترگمان]نتایج درصد از گروه سنی براساس تغییرات pathological و active فعال و first بیمار treatmant، نسبت به جوانان پایین تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This fluid contains inflammatory cells and fibrin and has higher levels of protein, albumin, salts and colloids than does a transudate .
[ترجمه گوگل]این مایع حاوی سلول های التهابی و فیبرین است و نسبت به ترانسودات دارای سطوح بالاتر پروتئین، آلبومین، نمک و کلوئید است
[ترجمه ترگمان]این مایع شامل سلول های التهابی و fibrin بوده و سطوح بالاتری از پروتئین، آلبومین، نمک ها و colloids را دارد تا این که a را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In sexual excitement period, in the whole process of the construction of the vaginal tube, from the surface of the individual rates spread appear transudate little drops as forehead sweat appear as.
[ترجمه گوگل]در دوره هیجان جنسی، در کل فرآیند ساخت لوله واژن، از سطح تک تک نرخ‌ها، قطرات ترانسودات کمی ظاهر می‌شود که عرق پیشانی ظاهر می‌شود
[ترجمه ترگمان]در دوره هیجان جنسی، در کل فرآیند ساخت لوله واژن، از سطح نرخ منفرد، قطره کوچکی به ظاهر عرق پیشانی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Diagnostic accuracy of the serum ascites albumin gradient and previously proposed markers for the separation of ascites into transudate and exudate were compared.
[ترجمه گوگل]دقت تشخیصی گرادیان آلبومین آسیت سرم و نشانگرهای پیشنهادی قبلی برای جداسازی آسیت به ترانسودات و اگزودا مقایسه شد
[ترجمه ترگمان]دقت تشخیص شیب albumin ascites serum و مارکرهای پیشنهادی برای جداسازی of ها در transudate و exudate مورد مقایسه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Exudation of a protein - rich fluid into a cavity leads to a transudate.
[ترجمه گوگل]ترشح یک مایع غنی از پروتئین به داخل حفره منجر به ترانسودات می شود
[ترجمه ترگمان]تبدیل شدن یک مایع غنی از پروتیین به حفره منجر به a می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• oozing, exudation

پیشنهاد کاربران

transudate ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: ترازهه
تعریف: مایعی که از خلال غشا عبور کرده یا براثر نیروهای آب پویایی شناختی/ هیدرودینامیکی از دیوارۀ مویرگ ها خارج شده باشد

بپرس