1. My story "Transubstantiation" won the 2006 Prix Aurora Award, Canada's national science fiction award, for Best Short-Form Work in English.
[ترجمه گوگل]داستان من "تقلیل" برنده جایزه Prix Aurora در سال 2006، جایزه ملی علمی تخیلی کانادا، برای بهترین اثر کوتاه به زبان انگلیسی شد
[ترجمه ترگمان]داستان من \"Transubstantiation\" برنده جایزه Prix اورورا، جایزه ملی ادبیات ملی کانادا، برای بهترین کار کوتاه مدت در زبان انگلیسی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Egyptian priests practiced "transubstantiation", claiming to be able to transfer the sun god Osiris into a circular wafer.
[ترجمه گوگل]کاهنان مصری با ادعای اینکه می توانند خدای خورشید اوزیریس را به یک ویفر دایره ای انتقال دهند، «تقلیل» را تمرین می کردند
[ترجمه ترگمان]کشیش های مصری \"قلب ماهیت\" را تمرین کردند و ادعا کردند که قادر به انتقال نور خورشید به یک ویفر مدور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Both rejected transubstantiation as well as the Roman Catholic understanding of the mass as a sacrifice.
[ترجمه گوگل]هر دو تغییر جوهر و همچنین درک کاتولیک رومی از توده را به عنوان قربانی رد کردند
[ترجمه ترگمان]هر دو، قلب ماهیت و نیز درک کاتولیک رومی از جرم را قربانی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He surrendered all he had fought for, accepting even the Catholic doctrine of transubstantiation and the existence of Purgatory.
[ترجمه گوگل]او تمام آنچه را که برای آن مبارزه کرده بود تسلیم کرد و حتی دکترین کاتولیک استحاله و وجود برزخ را پذیرفت
[ترجمه ترگمان]او تمام آنچه را که برای آن جنگیده بود تسلیم کرد، و حتی عقیده کاتولیک ها در مورد قلب ماهیت و وجود برزخ را پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Some Arminians were even accused of attempting to disseminate views on the eucharist that were suspiciously similar to transubstantiation.
[ترجمه گوگل]حتی برخی از آرمینی ها متهم به تلاش برای انتشار دیدگاه هایی در مورد مراسم عشای ربانی بودند که به طرز مشکوکی شبیه به استحاله بود
[ترجمه ترگمان]برخی از Arminians حتی متهم به تلاش برای انتشار نظرات درباره the بودند که مشکوک به ماهیت ماهیت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They, however, have a wholly different outlook because of transubstantiation, which sounds like a disease but is a doctrine.
[ترجمه گوگل]با این حال، آنها به دلیل تغییر جوهری که به نظر یک بیماری است اما یک دکترین است، دیدگاهی کاملاً متفاوت دارند
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها دیدگاه کاملا متفاوتی دارند، زیرا از قلب ماهیت، که شبیه یک بیماری به نظر می رسد، اما یک دکترین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. These three transformations have been really difficult, but the transubstantiation of a commodity is even more difficult. Thus its difficulty is evidently shown.
[ترجمه گوگل]این سه دگرگونی واقعاً دشوار بوده است، اما تبدیل یک کالا حتی دشوارتر است بنابراین دشواری آن به وضوح نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]این سه تبدیل واقعا دشوار بوده اند، اما ماهیت ماهیت یک کالا حتی سخت تر است پس مشکل این است که نشان داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. You are, each of you, All-That-Is experienced through your own individuality, and the transubstantiation of your flesh.
[ترجمه گوگل]شما، هر یک از شما، همه چیز هستید که از طریق فردیت خود و تبدیل شدن جسم خود تجربه می شود
[ترجمه ترگمان]شما، هر یک از شما، همه - این - این تجربه شخصی است که از فردیت خود برخوردار است و از گوشت و گوشت خودت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Up until 151 it appears Luther agreed with the official doctrine of transubstantiation.
[ترجمه گوگل]تا سال 151 به نظر می رسد که لوتر با دکترین رسمی دگرگونی موافق بوده است
[ترجمه ترگمان]لوتر تا سال ۱۵۱، با اصول رسمی قلب ماهیت موافق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Jean turned to the viewport and thought of the phoenix once more, the transubstantiation of an entire race.
[ترجمه گوگل]ژان رو به دریچه دید کرد و بار دیگر به ققنوس فکر کرد، تبدیل شدن یک نژاد کامل
[ترجمه ترگمان]ژان رو به the کرد و بار دیگر به ققنوس تبدیل شد، قلب ماهیت یک نژاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید