1. Jan Fischer produced a transporter that might well have come from a professional machine shop.
[ترجمه گوگل]جان فیشر یک حملونقل تولید کرد که احتمالاً از یک ماشینفروشی حرفهای میآمد
[ترجمه ترگمان]جان فیشر یک وسیله حمل و نقل تولید کرد که ممکن بود از یک فروشگاه حرفه ای بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جان فیشر یک وسیله حمل و نقل تولید کرد که ممکن بود از یک فروشگاه حرفه ای بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Once he nicked my entire Corgi transporter filled with cars and a train set.
[ترجمه گوگل]یک بار او کل ترابری کورگی من را که پر از ماشین و مجموعه قطار بود، زد
[ترجمه ترگمان]یه بار کل دستگاه Corgi که پر از ماشین و قطار بود رو سوراخ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یه بار کل دستگاه Corgi که پر از ماشین و قطار بود رو سوراخ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Christine stared down at the executive transporter bay from an observation gallery thirty metres above the floor.
[ترجمه گوگل]کریستین از یک گالری رصدی سی متری بالاتر از زمین به خلیج حمل و نقل اجرایی خیره شد
[ترجمه ترگمان]کریستین از یک گالری مشاهده که سی متر بالاتر از سطح زمین قرار داشت، به سمت متصدی حمل و نقل خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کریستین از یک گالری مشاهده که سی متر بالاتر از سطح زمین قرار داشت، به سمت متصدی حمل و نقل خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. By investing in car transporter rolling stock the railway companies were able to offer the manufacturers a service economically beneficial to both.
[ترجمه گوگل]شرکتهای راهآهن با سرمایهگذاری در انبارهای نورد حملونقل خودرو، توانستند خدماتی را به تولیدکنندگان ارائه دهند که از نظر اقتصادی برای هر دو مفید باشد
[ترجمه ترگمان]با سرمایه گذاری در حمل و نقل خودرو، شرکت های راه آهن توانستند به تولید کنندگان خدماتی بپردازند که از نظر اقتصادی برای هر دو سودمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با سرمایه گذاری در حمل و نقل خودرو، شرکت های راه آهن توانستند به تولید کنندگان خدماتی بپردازند که از نظر اقتصادی برای هر دو سودمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The ride in the air transporter had been bumpy due to air missiles fired in their direction.
[ترجمه گوگل]سواری در ناو هواپیمابر به دلیل شلیک موشک های هوایی به سمت آنها ناهموار بود
[ترجمه ترگمان]سواری در حمل و نقل هوایی به علت شلیک موشک های هوا به سمت آن ها پر از دست انداز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سواری در حمل و نقل هوایی به علت شلیک موشک های هوا به سمت آن ها پر از دست انداز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Below her, technicians were preparing a long-range executive transporter for launch.
[ترجمه گوگل]در زیر او، تکنسین ها در حال آماده سازی یک حمل و نقل اجرایی دوربرد برای پرتاب بودند
[ترجمه ترگمان]در زیر او، technicians در حال آماده کردن یک انتقال دهنده اجرایی بلند مدت برای پرتاب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در زیر او، technicians در حال آماده کردن یک انتقال دهنده اجرایی بلند مدت برای پرتاب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We will load them all on the transporter.
[ترجمه گوگل]ما همه آنها را در حمل کننده بار می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما همه اونا رو روی دستگاه حمل می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما همه اونا رو روی دستگاه حمل می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The cars went by transporter again.
[ترجمه گوگل]ماشین ها دوباره با ترابری رفتند
[ترجمه ترگمان] ماشین ها دوباره به دستگاه transporter وصل شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ماشین ها دوباره به دستگاه transporter وصل شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The executive transporter bay was a chaos of foam and whirling shapes which might or might not have been armed troopers.
[ترجمه گوگل]خلیج حمل و نقل اجرایی هرج و مرج از فوم و اشکال چرخشی بود که ممکن بود سربازان مسلح باشند یا نباشند
[ترجمه ترگمان]خلیج executive، هرج و مرجی به وجود آمده بود که ممکن بود سربازان مسلح باشند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خلیج executive، هرج و مرجی به وجود آمده بود که ممکن بود سربازان مسلح باشند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. First, the transporter bringing his race car crashed on the autostrada and two of his mechanics were injured.
[ترجمه گوگل]ابتدا حملکنندهای که ماشین مسابقهاش را میآورد روی اتوسترادا تصادف کرد و دو نفر از مکانیکهایش مجروح شدند
[ترجمه ترگمان]اول، حمل و نقل با ماشین نژاد خود بر روی autostrada تصادف کرد و دو نفر از mechanics مجروح شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اول، حمل و نقل با ماشین نژاد خود بر روی autostrada تصادف کرد و دو نفر از mechanics مجروح شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In general they can select from table 1 transporter butylacralate.
[ترجمه گوگل]به طور کلی آنها می توانند از جدول 1 حمل و نقل بوتیلاکرالات انتخاب کنند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی آن ها می توانند from و transporter را انتخاب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طور کلی آن ها می توانند from و transporter را انتخاب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Glutamate transporter functions were studied by means of assay of 3 H L glutamate uptake in synaptosomes, GTF was observed by spectrophotometry, meantime MDA contents and SOD activities were measured.
[ترجمه گوگل]توابع ناقل گلوتامات با استفاده از سنجش جذب 3HL گلوتامات در سیناپتوزوم ها، GTF با اسپکتروفتومتری مشاهده شد، ضمناً محتوای MDA و فعالیت SOD اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]توابع حمل و نقل Glutamate با استفاده از سنجش ۳ H در جذب گلوتامات در synaptosomes مورد مطالعه قرار گرفتند، در حالی که MDA و فعالیت های sod اندازه گیری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توابع حمل و نقل Glutamate با استفاده از سنجش ۳ H در جذب گلوتامات در synaptosomes مورد مطالعه قرار گرفتند، در حالی که MDA و فعالیت های sod اندازه گیری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Well, I think a transporter would make you into energy.
[ترجمه گوگل]خوب، من فکر می کنم یک حمل و نقل شما را به انرژی تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]خب، فکر کنم این دستگاه تو رو به انرژی تبدیل کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خب، فکر کنم این دستگاه تو رو به انرژی تبدیل کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Recently, transporter, that is a sort of protein located in the presynaptic membrane, vesicle membrane and glia cell membrane, has been the study hotspot of neuroscience.
[ترجمه گوگل]اخیراً، انتقال دهنده، که نوعی پروتئین واقع در غشای پیش سیناپسی، غشای وزیکول و غشای سلول گلیا است، کانون مطالعه علوم اعصاب بوده است
[ترجمه ترگمان]به تازگی، یک انتقال دهنده عصبی که در غشا سلولی presynaptic، غشا vesicle و غشا سلولی glia واقع شده است، کانون اصلی علوم اعصاب بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به تازگی، یک انتقال دهنده عصبی که در غشا سلولی presynaptic، غشا vesicle و غشا سلولی glia واقع شده است، کانون اصلی علوم اعصاب بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید