transponder

/trænˈspɑːndər//trænsˈpɒndə/

(فرستنده و گیرنده ی ماهواره و غیره) پاسخگر خودکار، دستگاه گیرنده یااداری که بمح­ دریافت مخابره ای بطور خودکار ان را جواب میدهد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a radio or radar transceiver that is automatically activated to transmit when it receives a predetermined signal.

جمله های نمونه

1. A malfunctioning transponder would leave dots on the radar tape, not a streak, according to the manual, Schulze said.
[ترجمه گوگل]شولز گفت، یک ترانسپوندر نادرست، طبق دستورالعمل، نقطه‌هایی روی نوار رادار باقی می‌گذارد، نه یک خط
[ترجمه ترگمان]Schulze گفت که طبق این کتابچه راهنما، یک فرستنده بد می تواند نقطه های روی نوار رادار را ترک کند، نه یک خط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A transponder is a device that emits radar signals identifying and locating aircraft for air traffic controllers.
[ترجمه گوگل]ترانسپوندر وسیله ای است که سیگنال های راداری شناسایی و مکان یابی هواپیما را برای کنترلرهای ترافیک هوایی منتشر می کند
[ترجمه ترگمان]یک فرستنده، وسیله ای است که سیگنال های رادار را منتشر می کند و هواپیما را برای کنترل ترافیک هوایی شناسایی و مکان یابی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'd just squawked the new transponder code when I saw a helicopter ahead at two o'clock.
[ترجمه گوگل]من فقط کد فرستنده جدید را صدا زده بودم که ساعت دو هلیکوپتری جلوتر را دیدم
[ترجمه ترگمان]همین الان کد جدید ردیاب را در ساعت ۲ دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Aircraft have transponder systems which locate the aircraft exactly so that everyone for several miles around knows where the aircraft is.
[ترجمه گوگل]هواپیماها دارای سیستم‌های فرستنده هستند که موقعیت هواپیما را دقیقاً به گونه‌ای تعیین می‌کنند که همه افراد تا چندین مایل اطراف بدانند هواپیما کجاست
[ترجمه ترگمان]هواپیماها یک سیستم خودکار دارند که هواپیما را دقیقا مشخص می کند به طوری که هر کسی چند مایل در اطراف آن پرواز می کند و می داند که هواپیما کجاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. On Standby the transponder unit is on, but does not give a response.
[ترجمه گوگل]در حالت آماده به کار، واحد فرستنده روشن است، اما پاسخی نمی دهد
[ترجمه ترگمان]در حالت آماده به کار، دستگاه فرستنده روشن است، اما پاسخی نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The transponder was released acoustically just after Alvin left the bottom for the last time in this area.
[ترجمه گوگل]ترانسپوندر درست پس از اینکه آلوین برای آخرین بار در این قسمت از پایین خارج شد، به صورت صوتی آزاد شد
[ترجمه ترگمان]این فرستنده درست بعد از اینکه آلوین برای آخرین بار در این منطقه بیرون رفت، آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The TSB 2500 IFF Combined Interrogator Transponder is one of the most advanced systems compliant with the latest NATO and International Civil Aviation Organization (ICAO) standards and regulations.
[ترجمه گوگل]ترانسپوندر بازپرس ترکیبی TSB 2500 IFF یکی از پیشرفته ترین سیستم های منطبق با آخرین استانداردها و مقررات ناتو و سازمان بین المللی هوانوردی غیرنظامی (ICAO) است
[ترجمه ترگمان]The ۲۵۰۰ Combined یکی از پیشرفته ترین سیستم های سازگار با استانداردهای و مقررات سازمان بین المللی هوانوردی غیرنظامی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We carry a transponder . We have a transponder on board.
[ترجمه گوگل]ما یک فرستنده حمل می کنیم ما یک ترانسپوندر در کشتی داریم
[ترجمه ترگمان]ما یه فرستنده داریم ما یه فرستنده تو هیات مدیره داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is studied that intermodulation products of transparent transponder satcom system with interference.
[ترجمه گوگل]مطالعه شده است که محصولات intermodulation سیستم satcom ترانسپوندر شفاف با تداخل
[ترجمه ترگمان]بررسی شده که محصولات intermodulation یک سیستم satcom transparent را با تداخل نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Check your transponder, I don't get your reply.
[ترجمه گوگل]فرستنده خود را بررسی کنید، من پاسخ شما را دریافت نمی کنم
[ترجمه ترگمان]فرستنده - ت رو چک کن، من جواب تو رو نگرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In demodulation type transponder the demodulated baseband signal accompanied by noise is used for further modulation and retransmission.
[ترجمه گوگل]در فرستنده نوع دمودولاسیون، سیگنال باند پایه دمودوله شده همراه با نویز برای مدولاسیون بیشتر و ارسال مجدد استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در نوع demodulation، سیگنال پایه باند پایه همراه با نویز برای مدولاسیون بعدی و ارسال مجدد استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Finally, intellectualized test method of pulse radar transponder is compared with traditional one in this thesis.
[ترجمه گوگل]در پایان، روش تست هوشمندانه ترانسپوندر رادار پالسی با روش سنتی در این پایان نامه مقایسه شده است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، روش تست intellectualized برای یک دستگاه رادار pulse با یکی از روش های سنتی در این پایان نامه مقایسه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I still unable receive your transponder, report reaching FL 150.
[ترجمه گوگل]من هنوز نمی توانم فرستنده شما را دریافت کنم، گزارش به FL 150 رسیده است
[ترجمه ترگمان]من هنوز نمی توانم transponder را دریافت کنم، گزارش دستم را به ۱۵۰: ۱۵۰ ارسال می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The transponder mainly modeled by transmitter and receiver.
[ترجمه گوگل]فرستنده عمدتاً توسط فرستنده و گیرنده مدل سازی می شود
[ترجمه ترگمان]فرستنده عمدتا توسط فرستنده و گیرنده مدل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Following a two year stagnation in transponder demand according to our reviewed market assessment, transponder usage grew again by 2% in 200
[ترجمه گوگل]به دنبال رکود دو ساله در تقاضای ترانسپوندر طبق ارزیابی بازار بررسی شده ما، استفاده از ترانسپوندر در سال 200 دوباره 2 درصد رشد کرد
[ترجمه ترگمان]در ادامه دو سال رکود در یک فرستنده براساس ارزیابی بازار مورد بررسی ما، استفاده از این transponder ۲ % در سال ۲۰۰ افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره ای که سیگنالها را از یک ایستگاه زمینی دریافت کرده و آنها را به ایستگاه گیرنده منعکس می کند
[برق و الکترونیک] تراپاسخگر فرستنده / گیرنده اکوستیکی یا بسامد - رادیویی که سیگنال ( درخواست ) را دریافت می کند و به طور خودکار پاسخی را با سیگنال تولید شده در داخل خود می فرستد که اغلب رمز شده است و یا بسامدی متفاوت با سیگنال در خواست دارد و - گیرنده فرستنده ماهواره ای
[زمین شناسی] دستگاه فاصله یاب الکترونیکی دریایی، فرستنده خودکار صوتی

انگلیسی به انگلیسی

• device that automatically transmits when it receives a signal

پیشنهاد کاربران

فرستنده و گیرنده ای در هواپیماها که اطلاعات مربوط به کد و مد شناسایی را به صورت خودکار ارسال میکند
transponder ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: تَراپاسخگر
تعریف: افزاره ای در ماهواره که نشانک/ سیگنال داده را، پس از دریافت و تقویت، با بسامد دیگری دوباره ارسال می کند
گیرنده ماهواره
در مخابرات
ترابری کننده - فرستنده خودکار

بپرس