1. a heart transplant
پیوند قلب
2. he wished to transplant his family to canada
آرزو می کرد که خانواده ی خود را در کانادا ماندگار کند.
3. the operation to transplant a heart is now fairly common
جراحی پیوند قلب اکنون نسبتا عادی است.
4. The boy needs a life-saving transplant operation.
[ترجمه گوگل]این پسر به یک عمل پیوند نجات بخش نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]این پسر به عمل پیوند نجات نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We now have the technologies to transplant limbs.
[ترجمه گوگل]ما اکنون فناوری پیوند اعضا را داریم
[ترجمه ترگمان]ما اکنون این فن آوری ها را برای پیوند دادن اعضای بدن داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She will have to have a heart-lung transplant within 48 hours.
[ترجمه گوگل]او باید ظرف 48 ساعت پیوند قلب و ریه انجام دهد
[ترجمه ترگمان]او باید ظرف ۴۸ ساعت یک پیوند قلب - ریوی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He was recovering from a heart transplant operation.
[ترجمه گوگل]او پس از عمل پیوند قلب در حال نقاهت بود
[ترجمه ترگمان]اون داره از عمل پیوند قلب بهبود پیدا می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Transplant the seedlings into peaty soil.
[ترجمه گوگل]نهال ها را در خاک ذغال سنگ نارس بکارید
[ترجمه ترگمان]جوانه ها را به خاک peaty تبدیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The doctors will transplant a human heart into the patient.
[ترجمه گوگل]پزشکان قلب انسان را به بیمار پیوند خواهند داد
[ترجمه ترگمان]پزشکان قلب انسان را به بیمار پیوند خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His only chance of survival was a heart transplant.
[ترجمه گوگل]تنها شانس زنده ماندن او پیوند قلب بود
[ترجمه ترگمان]تنها شانس زنده موندن اون پیوند قلب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Several of the patients had received kidney transplant.
[ترجمه گوگل]تعدادی از بیماران پیوند کلیه دریافت کرده بودند
[ترجمه ترگمان]چند تا از بیماران پیوند کلیه دریافت کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A suitable transplant donor has been found.
[ترجمه گوگل]اهداکننده پیوند مناسب پیدا شده است
[ترجمه ترگمان]یک دهنده پیوند مناسب یافت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Donor organs are constantly required for transplant operations.
[ترجمه گوگل]اعضای اهدا کننده به طور مداوم برای عملیات پیوند مورد نیاز هستند
[ترجمه ترگمان]ارگان های اهدا کننده به طور مداوم برای انجام پیوند مورد نیاز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The heart transplant will take place as soon as a suitable donor can be found.
[ترجمه گوگل]پیوند قلب به محض یافتن اهدا کننده مناسب انجام می شود
[ترجمه ترگمان]پیوند قلب به محض پیدا شدن یک دهنده مناسب انجام خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She underwent a heart transplant in a last-ditch attempt to save her.
[ترجمه گوگل]او در آخرین تلاش برای نجاتش تحت پیوند قلب قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اون توی آخرین تلاش برای نجات جون اون پیوند قلب داشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید