1. Cataracts is a condition that affects the transparency of the lenses.
[ترجمه گوگل]آب مروارید وضعیتی است که بر شفافیت عدسی ها تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]Cataracts شرایطی است که بر شفافیت لنزها تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They were shocked by the transparency of his lies.
[ترجمه گوگل]آنها از شفافیت دروغ های او شوکه شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها از شفافیت دروغ های او شوکه شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The old-fashioned type of plastic lacked transparency.
[ترجمه گوگل]نوع قدیمی پلاستیک فاقد شفافیت بود
[ترجمه ترگمان]نوع قدیمی پلاستیک فاقد شفافیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In their view, the lack of transparency in the system is ample justification for any accusation or rumour, however far-fetched.
[ترجمه گوگل]از نظر آنها، عدم شفافیت در سیستم، توجیه کافی برای هر اتهام یا شایعه ای هرچند دور از ذهن است
[ترجمه ترگمان]به نظر آن ها، عدم شفافیت در این سیستم توجیه کافی برای هر گونه اتهام یا شایعه، با این حال دور از ذهن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The transparency measures, also within the normal range, were similarly unremarkable.
[ترجمه گوگل]اقدامات شفافیت، همچنین در محدوده نرمال، به طور مشابه قابل توجه نبود
[ترجمه ترگمان]معیارهای شفافیت، هم چنین در محدوده نرمال، به طور مشابه قابل توجه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They provide superb transparency and accuracy and must be judged excellent value for money.
[ترجمه گوگل]شفافیت و دقت فوقالعادهای را ارائه میکنند و باید ارزش آن را عالی ارزیابی کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها شفافیت و دقت عالی دارند و باید ارزش بسیار زیادی برای پول داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The partial transparency of the rock allows focussing up and down to assess grain packing.
[ترجمه گوگل]شفافیت جزئی سنگ اجازه می دهد تا تمرکز بالا و پایین برای ارزیابی بسته بندی دانه باشد
[ترجمه ترگمان]شفافیت جزئی سنگ باعث شده تا بالا و پایین کردن بسته بندی گندم تمرکز داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Transparency of design to blend with the existing landscape is encouraged.
[ترجمه گوگل]شفافیت طراحی برای ترکیب با چشم انداز موجود تشویق می شود
[ترجمه ترگمان]شفافیت طراحی برای ترکیب با چشم انداز موجود تشویق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Transparency is accomplished using middleware that facilitates a distributed computing environment.
[ترجمه گوگل]شفافیت با استفاده از میان افزاری که محیط محاسباتی توزیع شده را تسهیل می کند، انجام می شود
[ترجمه ترگمان]شفافیت با استفاده از میان افزار انجام می شود که یک محیط محاسبه توزیع شده را تسهیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Transparency is essential for dealing with higher-level issues than physical media and interconnection that the underlying network infrastructure is in charge of.
[ترجمه گوگل]شفافیت برای برخورد با مسائل سطح بالاتر از رسانه های فیزیکی و اتصال متقابل که زیرساخت شبکه زیربنایی مسئول آن است، ضروری است
[ترجمه ترگمان]شفافیت برای مقابله با موضوعات سطح بالاتر از رسانه فیزیکی و interconnection که زیرساخت شبکه زیر مسئول آن است، ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It is similar in hue and transparency to phthalocyanine green, but perhaps slightly less brash.
[ترجمه گوگل]از نظر رنگ و شفافیت شبیه سبز فتالوسیانین است، اما ممکن است کمی کمتر تند باشد
[ترجمه ترگمان]این رنگ مشابه به رنگ و شفافیت برای phthalocyanine سبز است، اما شاید کمی هم گستاخانه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This is part of an insistence on greater transparency in company dealings.
[ترجمه گوگل]این بخشی از اصرار بر شفافیت بیشتر در معاملات شرکت است
[ترجمه ترگمان]این بخشی از پافشاری بر شفافیت بیشتر در معاملات شرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In that case an advertising agency telephoned a transparency library with whom the agency had never previously dealt.
[ترجمه گوگل]در آن مورد، یک آژانس تبلیغاتی با یک کتابخانه شفاف تماس گرفت که آژانس قبلا هرگز با آن معامله نکرده بود
[ترجمه ترگمان]در آن صورت، یک موسسه تبلیغاتی به کتابخانه شفافی که این آژانس هرگز به آن ها رسیدگی نکرده بود، تلفن زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It could bring about greater price transparency and so more competition for consumers.
[ترجمه گوگل]این می تواند شفافیت بیشتر قیمت و بنابراین رقابت بیشتر برای مصرف کنندگان ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]این می تواند منجر به شفافیت بیشتر قیمت و رقابت بیشتر برای مصرف کنندگان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید