transparency

/trænˈsperənsi//trænsˈpærənsi/

فرانمایی، فراپیدایی (transparence هم می گویند)، اسلاید، پشت نمایی، شفافیت، عکس یاخطی که ازپشت روشنایی به ان بیندازند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: transparencies
(1) تعریف: the state or condition of being transparent; transparence.
متضاد: opacity

(2) تعریف: that which is transparent, esp. a photograph or graphic representation that can be projected on a screen.

جمله های نمونه

1. Cataracts is a condition that affects the transparency of the lenses.
[ترجمه گوگل]آب مروارید وضعیتی است که بر شفافیت عدسی ها تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]Cataracts شرایطی است که بر شفافیت لنزها تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They were shocked by the transparency of his lies.
[ترجمه گوگل]آنها از شفافیت دروغ های او شوکه شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها از شفافیت دروغ های او شوکه شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The old-fashioned type of plastic lacked transparency.
[ترجمه گوگل]نوع قدیمی پلاستیک فاقد شفافیت بود
[ترجمه ترگمان]نوع قدیمی پلاستیک فاقد شفافیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In their view, the lack of transparency in the system is ample justification for any accusation or rumour, however far-fetched.
[ترجمه گوگل]از نظر آنها، عدم شفافیت در سیستم، توجیه کافی برای هر اتهام یا شایعه ای هرچند دور از ذهن است
[ترجمه ترگمان]به نظر آن ها، عدم شفافیت در این سیستم توجیه کافی برای هر گونه اتهام یا شایعه، با این حال دور از ذهن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The transparency measures, also within the normal range, were similarly unremarkable.
[ترجمه گوگل]اقدامات شفافیت، همچنین در محدوده نرمال، به طور مشابه قابل توجه نبود
[ترجمه ترگمان]معیارهای شفافیت، هم چنین در محدوده نرمال، به طور مشابه قابل توجه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They provide superb transparency and accuracy and must be judged excellent value for money.
[ترجمه گوگل]شفافیت و دقت فوق‌العاده‌ای را ارائه می‌کنند و باید ارزش آن را عالی ارزیابی کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها شفافیت و دقت عالی دارند و باید ارزش بسیار زیادی برای پول داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The partial transparency of the rock allows focussing up and down to assess grain packing.
[ترجمه گوگل]شفافیت جزئی سنگ اجازه می دهد تا تمرکز بالا و پایین برای ارزیابی بسته بندی دانه باشد
[ترجمه ترگمان]شفافیت جزئی سنگ باعث شده تا بالا و پایین کردن بسته بندی گندم تمرکز داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Transparency of design to blend with the existing landscape is encouraged.
[ترجمه گوگل]شفافیت طراحی برای ترکیب با چشم انداز موجود تشویق می شود
[ترجمه ترگمان]شفافیت طراحی برای ترکیب با چشم انداز موجود تشویق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Transparency is accomplished using middleware that facilitates a distributed computing environment.
[ترجمه گوگل]شفافیت با استفاده از میان افزاری که محیط محاسباتی توزیع شده را تسهیل می کند، انجام می شود
[ترجمه ترگمان]شفافیت با استفاده از میان افزار انجام می شود که یک محیط محاسبه توزیع شده را تسهیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Transparency is essential for dealing with higher-level issues than physical media and interconnection that the underlying network infrastructure is in charge of.
[ترجمه گوگل]شفافیت برای برخورد با مسائل سطح بالاتر از رسانه های فیزیکی و اتصال متقابل که زیرساخت شبکه زیربنایی مسئول آن است، ضروری است
[ترجمه ترگمان]شفافیت برای مقابله با موضوعات سطح بالاتر از رسانه فیزیکی و interconnection که زیرساخت شبکه زیر مسئول آن است، ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is similar in hue and transparency to phthalocyanine green, but perhaps slightly less brash.
[ترجمه گوگل]از نظر رنگ و شفافیت شبیه سبز فتالوسیانین است، اما ممکن است کمی کمتر تند باشد
[ترجمه ترگمان]این رنگ مشابه به رنگ و شفافیت برای phthalocyanine سبز است، اما شاید کمی هم گستاخانه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is part of an insistence on greater transparency in company dealings.
[ترجمه گوگل]این بخشی از اصرار بر شفافیت بیشتر در معاملات شرکت است
[ترجمه ترگمان]این بخشی از پافشاری بر شفافیت بیشتر در معاملات شرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In that case an advertising agency telephoned a transparency library with whom the agency had never previously dealt.
[ترجمه گوگل]در آن مورد، یک آژانس تبلیغاتی با یک کتابخانه شفاف تماس گرفت که آژانس قبلا هرگز با آن معامله نکرده بود
[ترجمه ترگمان]در آن صورت، یک موسسه تبلیغاتی به کتابخانه شفافی که این آژانس هرگز به آن ها رسیدگی نکرده بود، تلفن زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It could bring about greater price transparency and so more competition for consumers.
[ترجمه گوگل]این می تواند شفافیت بیشتر قیمت و بنابراین رقابت بیشتر برای مصرف کنندگان ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]این می تواند منجر به شفافیت بیشتر قیمت و رقابت بیشتر برای مصرف کنندگان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] پرده شفاف - خاصیت شفافیت - طلقهای شفاف
[زمین شناسی] شفافیت - (عکاسی) : یک تصویر مثبت، سیاه سفید یا رنگی، بر روی زمینه روشن (شیشه یا فیلم) که برای دیدن با نور منکسره در نظر گرفته شده است. یک دیاپازیتیو.
[نساجی] شفافیت - درخشش - زلالی - شفافی
[پلیمر] شفافیت

انگلیسی به انگلیسی

• condition of being transparent; transparent graphical image which can be projected onto a screen
a transparency is a small piece of photographic film which is mounted in a frame. you project light through the transparency in order to display the picture on a screen.
transparency is the quality that an object or substance has if you can see through it.

پیشنهاد کاربران

یک رنگی
صداقت
transparency 2 ( n ) =the quality of sth, such as glass, that allows you to see through it, e. g. the transparency of ice.
transparency
transparency 1 ( n ) ( tr�nsˈpɛrənsi ) ( pl. transparencies ) =a picture printed on a piece of film, usually in a frame, that can be shown on a screen by shining light through the film
transparency
customer transparency در امور مربوط به شناخت مشتریان در بانکها ( Know Your Customer - KYC ) کاربرد داره با هدف مبارزه با پولشویی و به معنی شناخت کامل مشتری و شفافیت منابع مالی او هست.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : transparency
صفت ( adjective ) : transparent
قید ( adverb ) : transparently
شفاف سازی
شفافیت . حتی برای شفایت در امور سیاسی اقتصادی کاربرد داره
شفافیت
وضوح
صراحت
روشنی
هویدایی
آشکارایی
transparency ( عمومی )
واژه مصوب: شفافه
تعریف: تلقی که بر روی آن تصویر و نمودار و نوشته نگاشته می شود و می توان آن را با تاباندن نور بر روی پرده نمایش داد
شفافیت
Transparency
Trans=Taraa
Parent=Peydaa
- cy= - yi
Taraapeydaayi
نمایانی ، فرانمایانی
از لحاظ ریشۀ لغویی �شفافیت� کلمه ای عربی از ریشه �شفّ� به معنای نازک بودن، ظریف بودن، روشن بودن و زلال بودن است. این واژه، مصدر اسمی، �شفاف� بوده و �شفاف� در لغت به هر چیز لطیف و نازک گفته می شود که از
...
[مشاهده متن کامل]
پشت آن اشیای دیگر نمایان باشد؛ مانند بلور و شیشه و جمع آن �شفوف� است. شایان توجه است که �شفافیت�، معادل پذیرفته شده برای اصطلاح �Transparency� است ، که در مورد ریشۀ لغوی آن اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند که این واژه از حرف اضافۀ �Trans�، به معنای �حرکت� و �جنبش� و �Parent�، به مفهوم �قابل مشاهده�، ترکیب یافته است. عده ای دیگر بر آن هستند که این واژه از تالیف دو ریشۀ لاتین �Trans�، به معنای �از طریق� و �از میان�، و �Parere�، به مفهوم �نمایان شدن� و �نشان داده شدن جهت نظاره� اشتقاق یافته است.

روشن شدن یک موضوع، سردراوردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس