transnational

/ˌtrænsˈnæʃnəl//ˌtrænzˈnæʃnəl/

فراملی، مافوق ملیت، ترا ایرگان

جمله های نمونه

1. The strength and unity of the transnational capitalist class are, therefore, always open to empirical questions.
[ترجمه گوگل]بنابراین، قدرت و اتحاد طبقه سرمایه دار فراملی همیشه در معرض سؤالات تجربی است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، قدرت و وحدت طبقه سرمایه دار ملی همواره به سوالات تجربی باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Economic transnational practices Economic transnational practices are economic practices that transcend national boundaries.
[ترجمه گوگل]رویه‌های فراملی اقتصادی رویه‌های فراملی اقتصادی، شیوه‌های اقتصادی هستند که از مرزهای ملی فراتر می‌روند
[ترجمه ترگمان]فعالیت های transnational اقتصادی فعالیت های فراملی، فعالیت های اقتصادی هستند که از مرزه ای ملی فراتر می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These companies represent national and transnational interests.
[ترجمه گوگل]این شرکت ها نماینده منافع ملی و فراملی هستند
[ترجمه ترگمان]این شرکت ها منافع ملی و ملی را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The logic of transnational production and marketing is at least partly based on standardization.
[ترجمه گوگل]منطق تولید و بازاریابی فراملی حداقل تا حدی مبتنی بر استانداردسازی است
[ترجمه ترگمان]منطق تولید فراملی و بازاریابی حداقل تا حدودی براساس استانداردسازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Transnational corporation production tends to be globally integrated into vertically organized production processes.
[ترجمه گوگل]تولید شرکت های فراملی تمایل دارد در سطح جهانی در فرآیندهای تولید سازمان یافته عمودی ادغام شود
[ترجمه ترگمان]تولید شرکت های چندملیتی در سطح جهانی به صورت جهانی در فرآیندهای تولید سازمان یافته به صورت عمودی ادغام می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Transnational migration, by no means a novel phenomenon, is also a prominent feature of many communities.
[ترجمه گوگل]مهاجرت فراملی، به هیچ وجه یک پدیده بدیع، ویژگی بارز بسیاری از جوامع است
[ترجمه ترگمان]مهاجرت فراملی، به معنای یک پدیده جدید، یکی از ویژگی های برجسته بسیاری از جوامع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The transnational corporation enters the scene when sellers, intermediaries and buyers are parts of the same global organization.
[ترجمه گوگل]شرکت فراملی زمانی وارد صحنه می شود که فروشندگان، واسطه ها و خریداران بخشی از یک سازمان جهانی باشند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که فروشندگان، واسطه ها و خریداران بخش هایی از یک سازمان جهانی هستند، شرکت بین المللی وارد صحنه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Meanwhile for the transnational companies that dominate the global coffee economy, the slump in coffee prices is generating windfall gains.
[ترجمه گوگل]در همین حال، برای شرکت‌های فراملیتی که بر اقتصاد جهانی قهوه تسلط دارند، افت قیمت قهوه سودهای بادآورده‌ای ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]در همین حال، برای شرکت های فراملی که بر اقتصاد جهانی قهوه غالب هستند، کاهش در قیمت قهوه سود بادآورده را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Transnational corporations have moved increasingly toward growth strategies that weave information technologies into the fabric of everyday work.
[ترجمه گوگل]شرکت های فراملی به طور فزاینده ای به سمت استراتژی های رشدی حرکت کرده اند که فناوری های اطلاعاتی را در تار و پود کارهای روزمره می گنجاند
[ترجمه ترگمان]شرکت های چندملیتی به طور فزاینده ای به سمت استراتژی های رشد حرکت کرده اند که فن آوری های اطلاعات را به تاروپود کار روزمره بافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But the vehicle itself is the mighty transnational corporation.
[ترجمه گوگل]اما خود خودرو یک شرکت قدرتمند فراملیتی است
[ترجمه ترگمان]اما خود وسیله یک شرکت بزرگ بین المللی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The logic of transnational production either forbids, permits, or encourages backward linkages.
[ترجمه گوگل]منطق تولید فراملی پیوندهای عقب مانده را یا ممنوع می کند، اجازه می دهد یا تشویق می کند
[ترجمه ترگمان]منطق تولید فراملی، یا اجازه می دهد و یا پیوندهای عقب را تشویق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The term transnational capitalist class is used interchangeably in the singular and the plural.
[ترجمه گوگل]اصطلاح طبقه سرمایه دار فراملی به جای هم در مفرد و جمع استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They can thus be isolated from particular transnational corporations identified with particular imperialist powers.
[ترجمه گوگل]بنابراین می‌توان آنها را از شرکت‌های فراملیتی خاص که با قدرت‌های امپریالیستی خاص شناسایی می‌شوند، جدا کرد
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها می توانند از شرکت های چند ملیتی خاص که با قدرت های امپریالیستی خاص شناسایی شده اند، جدا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To work towards a transnational framework of standards and qualifications in this area.
[ترجمه گوگل]کار در راستای چارچوب فراملی استانداردها و صلاحیت ها در این زمینه
[ترجمه ترگمان]برای کار کردن در یک چارچوب جهانی استانداردها و صلاحیت در این زمینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• extending beyond national borders

پیشنهاد کاربران

جهانستانی
This term describes something that extends or operates across national boundaries or involves multiple countries.
چیز که در سراسر مرزهای ملی گسترش یافته یا عمل می کند یا چندین کشور را شامل می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

فراملی
مثال؛
Transnational corporations have subsidiaries and operations in multiple countries.
In a discussion about immigration, someone might say, “We need transnational policies to address the challenges faced by migrants. ”
A scholar might argue, “The study of transnational literature provides insights into the interconnectedness of different cultures. ”

used to describe companies or business activities that exist or take place in more than one country:
شرکتها یا تجارتهایی که در چند کشور فعالیت می کنند .
بین المللی
فرامرزی
علاوه بر فراملیتی، میتونیم مترادف international. درنظر بگیریم و بصورت بین المللی هم ترجمه کنیم. بطور مثال:
Transnational travel
به معنی: سفرِ بین المللی
فراملیتی

بپرس