translucid


معنی: شفاف، فراتاب، شفاف کننده، روشن کننده زجاجی
معانی دیگر: فراتاب، شفاف کننده، روشن کننده زجاجی

مترادف ها

شفاف (صفت)
clear, sleek, transparent, crystal, lucid, hyaline, crystalline, pellucid, diaphanous, elucidative, hyaloid, nitid, perspicuous, translucid, transpicuous

فراتاب (صفت)
translucid

شفاف کننده (صفت)
translucid

روشن کننده زجاجی (صفت)
translucid

تخصصی

[نساجی] شفاف کننده - روشن کننده - شفاف - نیمه شفاف

انگلیسی به انگلیسی

• translucent

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : translucency / translucence
✅️ صفت ( adjective ) : translucent / translucid
✅️ قید ( adverb ) : translucently

بپرس