1. thin paper is translucent but it is not trans- parent
کاغذ نازک نور تراواست ولی فرانما نیست.
2. The building is roofed entirely with translucent corrugated plastic.
[ترجمه گوگل]سقف ساختمان به طور کامل با پلاستیک موجدار نیمه شفاف ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]ساختمان به طور کامل با پلاستیک چین دار پوشانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Delia's skin has a translucent quality.
[ترجمه گوگل]پوست دلیا کیفیت شفافی دارد
[ترجمه ترگمان]پوست دل Delia کیفیت شفافی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His skin was translucent with age.
5. Blue veins showed through her translucent skin.
[ترجمه گوگل]رگهای آبی از روی پوست شفافش نمایان شد
[ترجمه ترگمان]رگ های آبی از میان پوست شفافش نمایان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She had fair hair, blue eyes and translucent skin.
[ترجمه گوگل]موهای روشن، چشمان آبی و پوستی شفاف داشت
[ترجمه ترگمان]موهای بور، چشم های آبی و پوست شفاف داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In a translucent sky, the domes and spires of the city looked almost ethereal.
[ترجمه گوگل]در آسمانی نیمه شفاف، گنبدها و گلدسته های شهر تقریباً اثیری به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]در آسمان شفاف، گنبدها و مناره های شهر تقریبا اثیری به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Saute garlic and onion until onion is translucent. Add shrimp, salt and freshly ground black pepper to taste.
[ترجمه گوگل]سیر و پیاز را تفت دهید تا پیاز شفاف شود میگو، نمک و فلفل سیاه تازه آسیاب شده را برای طعم دادن اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]سیر و پیاز خرد شده تا پیاز که پیاز خرد می شود میگو، نمک و فلفل سیاه تازه را به سلیقه اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Saw the vomit, yellow and translucent on my training shoe lying beside the bunk.
[ترجمه گوگل]استفراغ، زرد و شفاف را روی کفش تمرینی ام دیدم که در کنار تخت خوابیده بود
[ترجمه ترگمان]استفراغ را دیدم، زرد و شفاف روی کفشم روی تخت دراز کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Continue to cook mixture until it turns translucent caramel color, just before it begins to smoke.
[ترجمه گوگل]به پختن مخلوط ادامه دهید تا زمانی که رنگ کاراملی شفاف شود، درست قبل از اینکه شروع به دود شدن کند
[ترجمه ترگمان]تا قبل از اینکه شروع به سیگار کشیدن کند، تا قبل از اینکه شروع به سیگار کشیدن کند، به مخلوط آشپز ادامه دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A wafer thin translucent something undulated through the air towards her, chuckling gently to itself in a liquid voice.
[ترجمه گوگل]یک ویفر نازک چیزی نیمه شفاف در هوا به سمت او موج می زد و به آرامی با صدایی مایع به خودش می خندید
[ترجمه ترگمان]چیزی نازک و شفاف در هوا موج می زد و با صدایی آهسته آهسته به خود می خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. With a few exceptions most of the translucent glasses contain below 1 % lead oxide.
[ترجمه گوگل]به استثنای چند مورد، بیشتر شیشه های شفاف حاوی کمتر از 1٪ اکسید سرب هستند
[ترجمه ترگمان]به استثنای چند استثنا، بیشتر لیوان های نیمه شفاف حاوی ۱ % اکسید سرب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She had the translucent skin of the very ancient and I would have guessed her age at not far from ninety.
[ترجمه گوگل]او پوستی شفاف از دوران بسیار باستانی داشت و سن او را نه چندان دور از نود سالگی حدس می زدم
[ترجمه ترگمان]او پوست مات باستان را داشت و من هم سن او را در حد نود سالگی حدس می زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Through his translucent skin showed the blue veins, his insides as visible and vulnerable as a tiny transparent shrimp.
[ترجمه گوگل]از طریق پوست شفافش رگهای آبی دیده می شد، درونش به اندازه یک میگوی ریز شفاف قابل مشاهده و آسیب پذیر بود
[ترجمه ترگمان]از میان پوست شفافش به رگ های آبی پدیدار شد، درونش مثل میگو نمایان و آسیب پذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید