translucency

/trænzˈluːsnsi//trænzˈluːsnsi/

معنی: فراتابی، نیم شفافی، ماتی شفافی، حالت زجاجی
معانی دیگر: translucence فراتابی

جمله های نمونه

1. Nephrite pebbles show up by their colour and translucency much more clearly when viewed through flowing water than they do when dry.
[ترجمه گوگل]سنگریزه‌های نفریت با رنگ و شفافیت بسیار واضح‌تر از زمانی که در آب جاری مشاهده می‌شوند، ظاهر می‌شوند
[ترجمه ترگمان]سنگ های nephrite به رنگ خود ظاهر می شوند و در هنگام خشک شدن از طریق آب جاری به وضوح دیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Real translucency changes its look depending on where the camera is viewing the object from (view-dependance).
[ترجمه گوگل]شفافیت واقعی بسته به اینکه دوربین از کجا شی را مشاهده می کند (وابستگی به دید) ظاهر خود را تغییر می دهد
[ترجمه ترگمان]تغییرات واقعی ظاهر خود را بسته به جایی که دوربین در حال مشاهده شی از دید (نما - dependance)است، تغییر می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It also supports fog, color density, translucency, fluorescence, and other special effects.
[ترجمه گوگل]همچنین از مه، تراکم رنگ، شفافیت، فلورسانس و سایر جلوه های ویژه پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]همچنین از مه، تراکم رنگ، translucency، فلوروسانس و دیگر اثرات ویژه پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The pastes properties of banana starch such as translucency, retrogradation and freeze - thaw were studied.
[ترجمه گوگل]خواص خمیر نشاسته موز مانند شفافیت، رتروگراسیون و انجماد - ذوب مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ویژگی های خمیر مانند نشاسته موز مانند translucency، retrogradation و یخ زدن یخ مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Methods Fetal nuchal translucency thickness was measured between 11-14 weeks of gestation with serial follow-up ultrasound examinations.
[ترجمه گوگل]MethodsFetal translucency ضخامت بین 11-14 هفته بارداری با پیگیری سریال سونوگرافی بررسی شد
[ترجمه ترگمان]روش های Fetal nuchal ضخامت translucency بین ۱۱ تا ۱۴ هفته بارداری با آزمایش ها فراصوت پیاپی اندازه گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To find suitable critical value of fetal nuchal translucency (NT) by ultrasonic testing.
[ترجمه گوگل]هدف: یافتن ارزش بحرانی مناسب شفافیت نوکال جنین (NT) با آزمایش اولتراسونیک
[ترجمه ترگمان]هدف یافتن ارزش بحرانی مناسب جنین nuchal (NT)از طریق آزمایش فراصوتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His body seemed to have not only the weakness of a jelly, but its translucency.
[ترجمه گوگل]بدن او نه تنها ضعف ژله ای را داشت، بلکه شفافیت آن را نیز داشت
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که بدن او نه تنها نقطه ضعفی از ژله است، بلکه translucency است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Perfectly cooked fish should flake easily and be opaque the faintest amount of translucency the middle.
[ترجمه گوگل]ماهی کاملاً پخته شده باید به راحتی پوسته پوسته شود و با کمترین میزان شفافیت وسط مات شود
[ترجمه ترگمان]ماهی کام لا پخته شده می تواند به راحتی از بین برود و کم ترین مقدار of را کدر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Color - use this color swatch to set the translucency color.
[ترجمه گوگل]رنگ - از این نمونه رنگی برای تنظیم رنگ شفاف استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]رنگ - استفاده از این swatch رنگ برای تنظیم رنگ translucency
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The light coloured nephrite, which formed on the contact zone of the dolomitic marbles and the granites, has more translucency and practically has not ore dissemination.
[ترجمه گوگل]نفریت رنگ روشن که بر روی ناحیه تماس مرمرهای دولومیتی و گرانیت‌ها تشکیل شده است، شفافیت بیشتری دارد و عملاً دارای کانی‌سازی نیست
[ترجمه ترگمان]نور زرد رنگی که در ناحیه تماس of dolomitic و the شکل می گیرد، translucency بیشتری دارد و عملا انتشار نیافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Material: white jade ; Original Place : XinJiang. The product is with fine texture, translucency and delicated carving.
[ترجمه گوگل]جنس: یشم سفید؛ مکان اصلی: سین جیانگ این محصول با بافت ظریف، شفافیت و حکاکی ظریف است
[ترجمه ترگمان]متریال: یشم سفید؛ مکان اصلی: xinjiang این محصول دارای بافت ریز، translucency و delicated است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In foetuses with a normal number of chromosomes, a thicker nuchal translucency is associated with other fetal defects and genetic syndromes.
[ترجمه گوگل]در جنین‌هایی که تعداد کروموزوم‌های طبیعی دارند، شفافیت ضخیم‌تر گردن با سایر نقایص جنینی و سندرم‌های ژنتیکی همراه است
[ترجمه ترگمان]در foetuses با تعداد نرمال کروموزوم، translucency nuchal ضخیم تر با نقص های جنین و syndromes ژنتیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Methods 67pregnant women with gestational age of 10-weeks were measured for nuchal translucency thickness by ultrasonic testing.
[ترجمه گوگل]Methods67 زن باردار با سن حاملگی 10 هفته برای ضخامت شفافیت نوکال با آزمایش اولتراسونیک اندازه گیری شدند
[ترجمه ترگمان]روش های ۶۷ زن باردار با سن ۱۰ - ۱۰ هفته برای ضخامت translucency translucency از طریق آزمایش فراصوتی اندازه گیری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فراتابی (اسم)
translucence, translucency

نیم شفافی (اسم)
translucence, translucency

ماتی شفافی (اسم)
translucence, translucency

حالت زجاجی (اسم)
translucence, translucency, transparence

تخصصی

[نساجی] شفافی - نیمه شفافی - ماتی

انگلیسی به انگلیسی

• partial transparence

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : translucency / translucence
✅️ صفت ( adjective ) : translucent / translucid
✅️ قید ( adverb ) : translucently

بپرس