translucence

/trænzˈluːsns//trænzˈluːsns/

معنی: فراتابی، نیم شفافی، ماتی شفافی، حالت زجاجی
معانی دیگر: translucency فراتابی

جمله های نمونه

1. Her skin had the papery-thin translucence of great age.
[ترجمه Ls] پوستش به خاطر سن بالایش، بسیار نازک و شفاف و مثل کاغذ بود.
|
[ترجمه گوگل]پوست او شفافیت نازک مانند کاغذی را در سنین بالا داشت
[ترجمه ترگمان]پوستش ماتی و ضعیفی داشت که در سن و سال داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Unprecedented in a translucence plastic body provides various types of color to provide a wide variety of choices to rider.
[ترجمه گوگل]بی‌سابقه در بدنه پلاستیکی شفاف، انواع مختلفی از رنگ‌ها را فراهم می‌کند تا انتخاب‌های متنوعی را برای سوارکار فراهم کند
[ترجمه ترگمان]در بدن پلاستیکی translucence بی سابقه، انواع مختلفی از رنگ ها برای ارائه انواع مختلفی از انتخاب ها برای سواری ارائه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Experiments show that the combined accumulation and translucence model is robust and significant for improving the accuracy of the smoke detection.
[ترجمه گوگل]آزمایش‌ها نشان می‌دهند که مدل انباشتگی و شفافیت ترکیبی برای بهبود دقت تشخیص دود قوی و قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها نشان می دهد که تجمع ترکیب شده و مدل translucence برای بهبود دقت تشخیص دود مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Good compatibility with ceramic powder, white and translucence solid, steady quality and no residue during wax removing.
[ترجمه گوگل]سازگاری خوب با پودر سرامیک، جامد سفید و شفاف، کیفیت ثابت و بدون باقی ماندن در هنگام حذف موم
[ترجمه ترگمان]میزان compatibility با پودر سرامیکی، سفید و translucence جامد، جامد و سالم که در طول برداشتن موم روی آن باقی نمانده است، مطابقت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sample G36 is of oily luster and translucence, where the tremolite crystals are fine and closely interlocking, being micro-fibrous interlaced crystalloblastic texture.
[ترجمه گوگل]نمونه G36 دارای درخشندگی و شفافیت روغنی است، که در آن کریستال های ترمولیت ریز و نزدیک به هم متصل می شوند و بافت کریستالوبلاستیک در هم آمیخته با الیاف میکرو هستند
[ترجمه ترگمان]The نمونه از luster و translucence چرب است، که در آن کریستال های tremolite خوب هستند و به شدت وابسته به هم هستند و بافت micro - فیبری به هم بافته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Virescent the vitreous lavatory that grinds arenaceous translucence, look at clean, refined.
[ترجمه گوگل]توالت زجاجیه را که شفافیت زجاجیه را آسیاب می‌کند، تمیز و تمیز نگاه کنید
[ترجمه ترگمان]آن مستراح vitreous را که arenaceous را خرد می کند تمیز می کند، تمیز و پاکیزه به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Translucence gel design, with the soft texture and non-sticky, adding heparin ingredients accelerate restoration to natural complexion, anti-Wrinkle and moisturizing effect while sleeping.
[ترجمه گوگل]طراحی ژل شفاف، با بافت نرم و غیر چسبنده، افزودن ترکیبات هپارین، ترمیم پوست طبیعی را تسریع می کند، اثر ضد چروک و مرطوب کنندگی در هنگام خواب دارد
[ترجمه ترگمان]در طراحی ژل translucence، با بافت نرم و غیر چسبنده، افزودن مواد اولیه به احیا به رنگ طبیعی، تاثیر ضد چروک و مرطوب کنندگی، در هنگام خوابیدن سرعت می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One thing that is retained is the general translucence of the creature, achieved through the use of clear plastic.
[ترجمه گوگل]یکی از مواردی که حفظ می شود، شفافیت کلی موجود است که با استفاده از پلاستیک شفاف به دست می آید
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که حفظ می شود، translucence عمومی موجود است که از طریق استفاده از پلاستیک شفاف به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Translucence gives the material the ability to transmit and diffuse light.
[ترجمه گوگل]شفافیت به مواد توانایی انتقال و انتشار نور را می دهد
[ترجمه ترگمان]translucence به مادی توانایی انتقال و انتشار نور را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The colony was round, orderliness velvet and translucence.
[ترجمه گوگل]کلنی گرد، مخملی منظم و شفاف بود
[ترجمه ترگمان]قسمت مهاجر نشین آن اطراف گرد و نظم و ترتیب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. No matter how you choose to get a tattoo removed through laser treatment or dermabrasion you'll never restore tattooed skin to its natural, healthy translucence.
[ترجمه گوگل]مهم نیست که چگونه خالکوبی را از طریق لیزر درمانی یا درم ابریژن پاک کنید، هرگز پوست خالکوبی شده را به شفافیت طبیعی و سالم خود باز نمی‌گردانید
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که چطور یک خالکوبی از طریق رفتار لیزری را انتخاب کنید و یا اینکه هرگز پوست خال کوبی شده اش را به حالت طبیعی و طبیعی خود برگردانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In addition, this kind of hot sealable bag is translucence, so the good inside can be easily recognized from outside.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این نوع کیسه آب بندی گرم، شفاف است، بنابراین خوب داخل آن را می توان به راحتی از بیرون تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این نوع کیسه sealable گرم translucence است، بنابراین خوب داخل آن را می توان به راحتی از خارج تشخیص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But bacterium colony often submits different form, can show translucence shape, grayish wait with skin yellow.
[ترجمه گوگل]اما کلنی باکتری اغلب فرم های متفاوتی را ارائه می دهد، می تواند شکل شفاف، صبر مایل به خاکستری با پوست زرد را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]اما کلونی های باکتری شکل متفاوتی را ارایه می دهند و می توانند شکل translucence را نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Long treasured as gemstones, pearls are valued for their translucence and lustre and for the delicate play of surface colour.
[ترجمه گوگل]مرواریدها که از دیرباز به عنوان سنگ های قیمتی ارزشمند هستند، به دلیل شفافیت و درخشندگی و بازی ظریف رنگ سطح ارزش دارند
[ترجمه ترگمان]گنجینه ای از سنگ های جواهر و مروارید برای translucence و درخشش آن ها به رنگ های ظریف و ظریف ارزش دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Results showed that BC membranes that fresh prepared was smooth, colorless and jel alike and it showed translucence after pre-disposal treatment.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که غشاهای قبل از میلاد تازه تهیه شده صاف، بی رنگ و ژله ای بودند و پس از تیمار قبل از دفع شفافیت نشان دادند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که غشاها پیش از میلاد، نرم، بی رنگ و jel بودند و پس از درمان پیش از مصرف، translucence را نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فراتابی (اسم)
translucence, translucency

نیم شفافی (اسم)
translucence, translucency

ماتی شفافی (اسم)
translucence, translucency

حالت زجاجی (اسم)
translucence, translucency, transparence

تخصصی

[نساجی] شفافی - نیمه شفافی - ماتی

انگلیسی به انگلیسی

• partial transparence

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : translucency / translucence
✅️ صفت ( adjective ) : translucent / translucid
✅️ قید ( adverb ) : translucently

بپرس